نمی تونم بیام!

زیر رده : خاطره نویسی
گونه : واقعی (رئال)
گروه سنی : ۱۱ تا ۱٣ سال
نویسنده : راضیه فتاحی

نمی توانم بیایم!...نه این که نخواهم ها!...نمی شود...نه اینکه نشه ها ...تو نمی خواهی..خیلی وقت است ندیدمت..سال به سال.دلم برایت تنگ شده.

شرح داستان

نمی توانم بیایم!...نه این که نخواهم ها!...نمی شود...نه اینکه نشود ها ...تو نمی خواهی..خیلی وقت است ندیدمت..سال به سال.دلم برایت تنگ شده.نمی شود یک جورهایی من را بین مسافرها جا کنی و ببری خونه ات؟ قول می دهم فقط یک گوشه از حیاط بنشینم و فقط نگاه کنم.نگاه کنم به آدمهایی که با چشم های پراز باران می آیند و با دلی پر امید برمی گردند...آدمهایی که اشک و لبخندشان قاطی می شود و کبوترها زل می زنند به آنها.

بگذار بیایم ببینمت...توی حیاط خونه ات چادرم را پهن کنم و فقط نگاهت کنم...بگذار بیایم تا ثابت کنم چقدر دوستت دارم . بیایم زیر سایبان مهربانی تو آرام بگیرم...دستم را روی زمین بکشم و بگذارم روی چشم هایم تا تاریکی چشم هایم روشن بشود...بگذار بیایم خونه ات...خواهش می کنم!

کاری از راضیه فتاحی نوجوان  11 ساله از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مرکز فرهنگی هنری فرادنبه از استان چهارمحال وبختیاری است .

مشخصات داستان
سال انتشار : ۱٣٩٧
سال تولید : ۱٣٩٧
زبان : فارسی