بارالها

ای زیباترین زیبایی‌ها ای مهربا‌ن ترین مهربان‌ها ای بخشنده‌ترین بخشنده ها 

تو آنقدر کریمی که گاهی کرمت به فراموشی سپره می‌شود کاش می‌شد تو را بوسید کاش

می‌شد تو را درآغوش گرفت بغض کوچکی در گلویم هست که خیال باریدن ندارد

 می‌شود مرا در آغوش بگیری؟

اما تو جسمی نیستی که بتوان در آغوش کشید تو نوری هستی در دلم که مرا به سمت

خوبی‌ها سوق می‌دهی ودر تک تک ثانیه‌های عمرم وجودت ورحمتت را به زیباترین

شکل‌ها حس می‌کنم

حتی در ظلمت شب‌هایم تنها تو جرقه‌ای هستی که فانوس امیدم را روشن می‌کنی

آری زیباست خدا زیباتر از آنچه که فکرش را بکنی

خوب ببین زندگی زیباست رنگارنگ است روزها خوبند ماه‌ها بهتراند

وسال‌ها عالی ترند وتو تمام خوبی‌هارا تجربه می‌کنی قدم‌هایت که ایستاد روبه روی خدایی

روی ماه خدا را همانجا ببوس