اثربخشی قصهگویی بر پرورش احساس و اندیشه مذهبی «نماز» و «قرآن» در کودکان و نوجوانان
چكيده
امروزه ما بيش از هر زمان ديگر نيازمند تفكر و انديشه دوباره پيرامون اتخاذ مناسبترين و مؤثرترين روشهاي پرورش و تقويت احساس و انديشه مذهبي و رفتارهاي خداجويانه در ميان شكوفههاي حيات و سرمايههاي راستين جامعه فردا هستيم (افروز، 1386). اين پرورش به بررسي تأييد قصهگويي در پرورش احساس و انديشه مذهبي، نماز و قرآن در كودكان و نوجوانان 12 و 13 ساله دبستاني و راهنمايي شهر اصفهان بود. گروه نمونه از ميان كودكان و نوجوانان 12 و 13 ساله شاغل به تحصيل در شهر اصفهان انتخاب شدند.
روش اين پژوهش از نوع تحقيقات آزمايشي كه به صورت دو گروهي از نوع گروه آزمايشي و گواه همراه با پيش آزمون و پس آزمون درباره 30 نفر اجرا گرديد. ابزار اين پژوهش آزمون محقق ساخته براي شناسايي پرورش انديشه مذهبي به كار ميرفت، مورد استفاده قرار گرفت. اين آزمون داراي سه قسمت و دربارة شناخت و برداشت ذهني كودكان و نوجوانان، چگونگي الگوپذيري از طريق قصه و استفاده از قصه براي به وجود آوردن احساس مذهبي بود. يافتههاي به دست آمده حاكي از معنيداري آموزشها در كودكان و نوجوانان و ايجاد احساس و انديشه مذهبي از طريق قصهگويي در اين گروه بود.
همه كودكان فطرتاً كنجكاو و خداجو هستند، اما بايد به خاطر داشت كه هميشه با زبان منطق و استدلال نميتوان اين استعداد فطري را بيدار نگاه داشته و پرورش داد. احساسات، عواطف و خوشآيندها، خميرمايه اوليه گرايشهاي مذهبي و تقويت نگرشها و رفتار مكتبي در بين همه انسانها، به ويژه كودكان است. امروزه ما بيش از هر زمان ديگر نيازمند تفكر و انديشه دوباره دربارة مناسبترين و مؤثرترين روشهاي پرورش و تقويت احساس مذهبي و خداجويانه در ميان شكوفههاي حيات و سرمايههاي راستين جامعه فردار هستيم (افروز، 1386).
احساس مذهبي، يعني تلطيف روان و اعتلاي وجود. تربيت و تقويت احساس مذهبي، يعني هدايت كودكان در راستاي گرايش فطري و ارضاي نيازهاي رواني آنان و سرانجام پرورش احساس مذهبي (نماز و قرآن)، به وسيله قصهگويي، يعني متجلي نمودن والاترين ارزشها و فضيلتها (افروز، 1370).
بهطور كلي از شگفتيها و عجايب دنياي كودكان و نوجوانان، ايمان و باورهاي مذهبي آنها است. كودكان و نوجوانان داراي فطرتي خداجوي و خدا آشنا هستند و از آنجا كه نفخهاي از ذات احدي در رگهاي آنها جاري است، مباني بسياري از باورهاي مذهبي در وجود آنها قرار دارد كه با اندك تذكري از اولياء و مربيان و يافتن مصداقهاي خارجي آنان ميكوشد آنها را بپذيرد و با خود همسان سازد. اين تجارب و يافتههاي شخصي موجب افزايش آگاهيها و توانمنديهاي كودك و نوجوان شده و موجب پيدايي احساس مذهبي در كودكان و نوجوانان ميگردد (مرتضوي، 1385).
يكي از شيوههاي پرورش احساس مذهبي، قرآن و نماز، در كودكان و نوجوانان استفاده از قصهگويي است (افروز، 1386). قصهگويي قديميترين شكل ادبيات است. از هزاران سال پيش از آنكه صنعت چاپ، خواندن و نوشتن به صورت پديدهاي فراگير فرهنگي در آيد، تا به امروز، ادبيات شفاهي به صورت قصهگويي رواج داشته است. امروزه در دنياي جديد كه رسانههاي جمعي همه دنيا، حتي دورافتادهترين نقاط را در بر ميگيرند هنوز قصهگوياني هستند كه هنرشان را به كار ميگيرند، به خصوص قصهگويي براي كودكان و نوجوانان. اين شكل از ادبيات كهن، يعني ادبيات شفاهي، بخش مهم و اساسي از هر جامعه بوده و هنوز هم به كار خود ادامه ميدهد (جاكوب، 1999).
بيشك نخستين قصه، قصة آدم و حوا است، كه با فريب شيطان از بهشت خدا رانده شدند. شايد آدم(ع) عنوان اولين قصهگوي تاريخ، بارها قصه رانده شدن خويش از بهشت را براي فرزندانش تعريف كرده باشد تا عبرت بگيرند. هر چه باشد، زمان تولد قصه، زمان تولد انسان است و تا انسان هست، قصه هم خواهد بود. مسلماً علاقه به قصه را نيز خداوند مهربان در نهاد انسانها قرار داده است، زيرا خداوندي كه از زير و بم آفريده خود دقيقاً آگاه است، در تمام كتابهاي آسماني به زبان قصه با انسان سخن گفته است. قرآن آخرين كتاب آسماني مملو از قصهها و تمثيلهايي است كه لباس سخن حق شدهاند و ماجراي اقوام و مردمان گذشته را براي مسلمانان و مخاطبهايش نقل ميكند تا عبرت حاصل آيد و تجربه گذشتگان طغيانگر و عاصي، تكرار نشود. اهميت زبان در آخرين معجزه باقيه و حضرت حق تا بدانجاست كه حضرت علي(ع) در فرمودههاي خويش قرآن را تماماً قصه خواندهاند (رحماندوست، 1377).
بيان قصص قرآني به صورت ساده و بيآلايش براي كودكان و نوجوانان به آنان اين امكان را ميدهد تا با بهرهگيري از قدرت تخيل خويش، به راحتي خود را جايگزين يكي از شخصيتهاي قصه كرده و با همسانسازي شخصيتي علاوه بر ايجاد هويت منسجم فردي، با پيگيري ناكاميها و پيروزيهاي او به تلطيف عواطف و احساسات خود بپردازند و يا شادماني و لذت را نصيب خويش كنند (افروز، خانباني و جمشيديان،1385).
كودكان و نوجوانان با استفاده از انديشه و پرورش احساس مذهبي به وسيله قصههاي قرآني، ميتوانند منش و كردارهاي مثبت شخصيتهاي مذهبي را فرا گيرند و از آنان تأثيرپذيرند (دوبي، 2000).
بدون ترديد همه كودكان بالفطره استعداد پذيرش و انجام تكاليف مذهبي را دارند، اما آنچه مسلم است چگونگي روشهاي ارائه يا عرضه نمودن اسباب رشد يا آئين الهي است. به ديگر سخن اگر ما بتوانيم كودكان را بهطور شايسته و مطلوب در معرض مشاهده و يادگيري رفتارها يا تكاليف مذهبي قرار دهيم مسلماً آنها بهطور طبيعي و با احساس رضايت قلبي، آنها را خواهند آموخت، چرا كه آداب مذهبي، مسايل قراردادي و وضعي را تحمل نميكند، بلكه اگر نيكو بنگريم مذهب عاملي است در جهت تأمين نيازهاي فطري انسان و نماز، كاملترين پاسخ به عاليترين نياز انسان است (افروز، 1386).
پرورش احساس مذهبي از طريق قرآن و نماز، كاري بس ظريف و حساس و در عين حال بسيار ساده و آسان. احساسات و عواطف مهمترين نقش را در تكوين شخصيت، تنظيم هدفها و برنامهي زندگي و روابط فردي و اجتماعي دارد و قصهگويي شيوهاي مناسب، اثربخش و جذاب در پرورش احساس مذهبي در كودكان و نوجوانان است. اين پژوهش به بررسي اثربخشي قصههاي قرآني بر پرورش انديشة مذهبي كودكان و نوجوانان پرداخت.