بهشت روی شیشه

دسته : اجتماعی
زیر رده : داستان کوتاه
گونه : واقعی (رئال)
گروه سنی : ۱٠ تا ۱٨ سال به بالا
نویسنده : زهرا بحری ـ نوجوان - مازندران

ـ برو بابا! بهشت کجاست؟ من می‌رم برای خودم بهشت درست کنم. اصلاً هم بهشت تو رو نمی‌خوام. درِ اتاقم رو می‌بندم تا تو توی بهشت من نیای....

شرح داستان

 ـ  محمد چی‌کار می‌کنی! خسته شدم بچه از دست تو.

 ـ  مامان دنبال توپم می‌گردم.

با صدای بلند گفتم: «توی آشپزخانه و یخچال توپ تو چی‌کار می‌کنه؟»

این صدای محمد برادر لجباز و لوسم بود. داداش همیشه پسر بد، شکمو و بازی‌گوشی است. فکر کنم کمی شبیه کوچکی‌های خودم است.

آن‌وقت‌ها كه دستم را توی آب حوض می‌کردم و تا مادر بیاید، ماهی‌ها روی سنگفرش حیاط له‌له می‌زدند. هميشه روی روکش ماشین پدر، پُر بود از شکلات‌های مختلف.

 ـ  آبجی! آبجی!

(محمد بود)

 ـ  چی شده؟

 ـ  توپ منو تو گرفتی؟ آره می‌دونم تو گرفتی.

 ـ  تهمت نزن. دروغ‌گو جاش جهنمه. درهای بهشتو می‌بندم تا توی دروغ‌گو رو راه ندن.

 ـ  برو بابا! بهشت کجاست؟ من می‌رم برای خودم بهشت درست کنم. اصلاً هم بهشت تو رو نمی‌خوام. درِ اتاقم رو می‌بندم تا تو توی بهشت من نیای.

محمد به طرف در آبی رفت. ایستاد و زیر مبل دراز کشید. توپ را برداشت و در را محکم بست.

شب شده بود، اما از محمد خبری نبود. در باز شد.

 ـ  چادرت رو بیار بعد بریم وضو بگیریم!

صدای مادر از آشپزخانه می‌آمد. دوباره به درِ آبی نگاه کردم. صدای عجیبی آمد. مادر با ملاقه جلوی در ایستاد.

 ـ  صدای چی بود؟

 ـ  از اتاق محمد بود.

مادر در را باز کرد. شیشه‌ی اتاق محمد هزار تکه شده بود. مادر با عصبانیت به محمد نگاه کرد. گونه‌هایش سرخ شده بود. فکر کردم ملاقه را بگیرم و بزنم توی سر محمد. بوی سوختگی می‌آمد. مادر با عجله به طرف آشپزخانه رفت. دلم برای مادر سوخت. جارو برقی را آوردم.

محمد تمام مدت مثل مجسمه‌ها ایستاده بود و نگاه می‌کرد. روی موکت طوسی اتاق قرمز شد.

 ـ  آبجی! آبجی!

 ـ  چیه؟

 ـ  این‌جا رو نگاه کن.

پاهایم سرخ شده بود. رد قرمزی روی فرش بود. روی تخت نشستم. محمد با عجله خرس بامزی را برداشت و روی زخم گذاشت. با تعجب خندیدم.

مادر با عصبانیت به اتاق آمد. محمد را دید و خندید.

 ـ  جونت رو خریدی محمد. بدو برو یه دستمال خیس بیار.

 ـ  مامان من داشتم بهشتم رو نقاشی می‌کردم.

 ـ  کو نقاشیت؟

 ـ  مامان روی شیشه کشیده بودم.

مشخصات داستان