جنگ توران و ایران (۲)
قسمت پنجاه و هشتم
در شاهنامه،فریدون از نژاد جمشید معرفی شده است.او شهرنواز و ارنواز(دختران جمشید)را به همسری بر می گزیند و صاحب سه پسر به نام های«سلم» ،«تور» و «ایرج» می شود.فریدون به مدت پانصد سال پادشاهی می کند. او در طول پادشاهی خود هرگز به مردم بدی نکرد و در آن زمان گویی بدی از جهان زدوده شده بود و همه به آیین ایزدی روی آورده بودند.او جهان را بین پسرانش تقسیم کرد.ایران را به ایرج داد ولی سلم و تور به ایرج حسادت کرده و او را می کشند.سپس ایران به منوچهر،نوه جمشید،داده می شود.
در این داستان می شنویم:
ناگهان چشم آن جوان بلند قامت به کسی افتاد که فریاد می زد:«من عاد مغربی هستم»آن جوان برگشت و چیزی به بقیه گفت و سر اسبش را به طرف میدان جنگ چرخاند.در همین موقع،طورک به شیرزاد گفت:«برو سوال کن که این جوان که به طرف میدان می رود چه کسی است؟»...