تنبیه ویسه (۲)
قسمت سی و هفتم
در شاهنامه،فریدون از نژاد جمشید معرفی شده است.او شهرنواز و ارنواز(دختران جمشید)را به همسری بر می گزیند و صاحب سه پسر به نام های«سلم» ،«تور» و «ایرج» می شود.فریدون به مدت پانصد سال پادشاهی می کند. او در طول پادشاهی خود هرگز به مردم بدی نکرد و در آن زمان گویی بدی از جهان زدوده شده بود و همه به آیین ایزدی روی آورده بودند.او جهان را بین پسرانش تقسیم کرد.ایران را به ایرج داد ولی سلم و تور به ایرج حسادت کرده و او را می کشند.سپس ایران به منوچهر،نوه جمشید،داده می شود.
در این داستان می شنویم:
با ریختن آن خمیر داغ و سرخ شده به دهان ویسه،او از هوش رفت.وقتی به هوش آمد،دید که تمام دندان هایش همراه خمیر از دهانش بیرون آمده اند و تمام میراخوران خوابند.دست خودش را در آتش کرد تا طناب دور دستش بسوزد.بعد هم پاهایش را باز کرد و دوباره پا به فرار گذاشت...