شبح اپرا

رمان های کلاسیک

نویسنده : گاستون لورو
گروه سنی : ۱٢ تا ۱٨ سال به بالا
سال انتشار : ۱٣٩٠

رمان شبح اپرا، داستان دلباختگی دخترک ساده به «فرشته موسیقی» است، داستان دلهره و وحشتی است که اپرا را فرا گرفته. داستان شبحی خوفناک که در سردابه های اپرا مسکن گزیده و تنها برای شنیدن ناله های «فاوست» بروی زمین می آید. داستان عشقی تلخ که در آن شناختن عاشق ویرانگرست . شبح اپرا یکی از مرموزترین شخصیتهای مخلوق قرن بیستم برای نخستین بار در این کتاب پا به عرصه وجود می گذارد

شرح کتاب

در  سال ۱۹۱۱ گاستون لورو در یکی از دیدارهای مکررش از ساختمان اپرای پاریس شایعاتی درباره شبحی شنید  که می گفتنند این ساختمان راتسخیر کرده است . چندین مرگ توجیه نشده به این شبح موهوم نسبت داده می شد و  ذهن عامی مردم این شایعه را تغذیه می کرد  . حوادث اسرار آمیزی در ساختمان اپرا رخ داده بود . در بیستم ماه مه  سال ۱۸۹۶ چهار چراغ هفت تنی تالار اپرا بر سر تماشاگران سقوط کرده و سبب کشته شدن زن دربانی به نام ” شومت ” شده بود .به این ترتیب حس روزنامه نگاری لورو بر انگیخته شد و با دقت به بررسی ساختمان اپرا  ار عمیق ترین سردابه ها تا بام بلند آن پرداخت . لورو تمام مشاهدات خودرا در طول سه ماه نوشت و بدین ترتیب شبح اپرا متولد شد.هرچندرمان شبح اپرا در آغاز با موفقیت چندانی مواجه نشده اما قرار بود نامیرایی گاستون لورو با همین رمان  تضمین شود.فضای اسرار آمیز و همراه با عشق سرشار آن هنرمندان بسیاری را به خود جلب کرد.چندین فیلم و  داستان بر اساس همین شخصیت نوشته شد که مشهورترین و نخستین این آثار فیلم صامت ” شبح اپرا ” بودکه در سال ۱۹۲۵ ساخته شد و هنر پیشه  مشهوری بنام لون شلنی ایفای نقش شبح رنجدیده را در آن به عهده گرفت و چنین بود که شخصیت ” شبح اپرا ” در ذهن نسل های متمادی ماندگار شد. شبح اپرا که می تواند ساختی نوین از داستان های کهن ” دیو و دلبر ” شمرده شود با جادو آغاز می شود.شبحی ناشناخته اپرای پاریس را تسخیر کرده است. اما باگذشت هر صحنه از داستان عناصر جادویی این داستان بیشتر و بیشتر جای خود را به واقعیات میدهند اما سرانجام دیو همان دیو می ماند.


آغاز داستان

(فصل اول)

  همان شب که مدیران مستعفی اپرا، آقای دُبیِن و پولینی، آخرین شب نشینی را به مناسبت تودیع شان برگزار می کردند، ناگهان لُژ خانم لاسورلی، یکی از رقصنده های اصلی، پر شد از یک دو جین دخترهای جوان گروه باله که پس از اجرای حرکات پُلی یوکت، از روی صحنه پایین آمده و به لُژ او گریخته بودند. دخترها به شدت مضطرب بودند، برخی به طور غیر طبیعی قاه قاه می خندیدند و برخی دیگر از ترس جیغ می کشیدند.لاسورلی که می خواست چند لحظه تنها بماند تا تمجیدنامه ای را تمرین کند که بنا بود دقایقی دیگر در حضورآقایان دبین و پولینی بخواند، با خشم به جمعیت سرگردانِ پشت سرش نگریست؛ اما با دیدن این هیجانگونه های سرخ و گردن و سرسینه ای مانند گل سوسن، با صدایی که از شدت اضطراب گنگ و لرزان بود، دلیل پرهیاهوی دوستانش نگران شد. سرانجام ژَم کوچولو بود که با بینی سربالا و چشم هایی مثل گل فراموشم مکن، این همه هیجان و هیاهو را با یک کلمه بیان کرد: «شبح!» و در را از داخل قفل کرد.

مشخصات کتاب
زبان : فارسی
زبان ترجمه : فارسی
تیراژ : ۱۱٠٠ نسخه
نوع چاپ : مشکی
تعداد صفحات : ۱٢٠
نوبت چاپ : اول
نوع جلد : نرم
شابک : ٠ - ٠٨۶- ٢۵۱- ۶٠٠ - ٩٧٨
ویراستار : افسانه طباطبایی
بازنویس : دینا نم
دیویی : ٨۱٣
۵۴/
طراح جلد : بهزاد غریب پور ، ریتون گرافیک