رفتن مادر آبتین به خواستگاری

قسمت دهم

پادشاهی ضحاک،پنجمین پادشاهی در شاهنامه بود که هزار سال طول کشید.چون ضحاک پادشاه شد،اهریمن از راه های مختلف او را وسوسه کرد و همچنین باعث تبدیل دو مار بر سر شانه های ضحاک شد. ضحاک دستور داد هر شب مغز ۲ مرد را خوراک مار ها کنند.تا اینکه روزی دو نفر به نام های ارمایل و گرمایل در آشپزخانه هرروز یک نفر را فراری داده و به جای آن مغز گوسفند را جایگزین می کردند.سال ها گذشت تا اینکه فریدون،قهرمانی که پدرش به دست ضحاک کشته شده بود،علیه ضحاک قیام کرد و در غاری واقع در کوه دماوند،او را زندانی کرد و شکست داد.

شرح فیلم و صوت

در این داستان می شنویم:

مادر آبتین با ناامیدی به طرف خانه خان به راه افتاد.وقتی رسید، خان را دید که با غرور به چند متکای بزرگ تکیه زده و چوب دستی در دست دارد.اول دست های خان را بوسید و بعد برای ادای احترام،دو زانو نشست.خان پرسید:«چطور جرئت کردی پیش ضحاک بروی و نامه آزادی پسرت را از او بگیری؟»...

مشخصات فیلم و صوت
قصه گو : سمیه امیری
منبع قصه : شاهنامه فردوسی
گروه سنی : ٧ تا ۱٨ سال به بالا
مدت قصه گویی : ۱٠-۵ دقیقه
موضوع قصه : اسطوره ای ، حماسی ، پهلوانی
نویسنده : سمیه امیری