راز چشمه جواهر
برگزیده مرحله اول مربیان در نوزدهمین جشنواره بین المللی قصه گویی
پادشاه جوانی بعد از مرگ پدرش بر تخت شاهی نشست و دستور داد برای این که شهر زیبایی داشته باشند تمام پیرها را از شهر بیرون کنند ولی بعد از مدتی مردم شهر فقیرتر شدند و دشمن هم قصد حمله به شهر کرد. در این میان پیرمردی از راه رسید و راز چشمه جواهر را به پادشاه گفت و مردم توانستند دوباره توانمند شوند و پادشاه از کار خود پشیمان شد.
مشخصات فیلم و صوت
منبع قصه
:
کتاب راز چشمه جواهر
مدت قصه گویی
:
٢٠-۱۵ دقیقه
فرمت فایل
:
صوتی و تصویری