اسماعیل، اسماعیل
پدر که دودل بود در برابر استدلال و اصرار اسماعیل خاموش ماند. با خود فکر کرد که اگر نمی تواند اسلحه به دست بگیرد، دست کم می تواند کفش و پوتین سربازان و بسیجی ها را وصله پینه کند. چنین بود که پدر و پسر دوباره از شوشتر به اهواز برگشتند و زیر آتش توپ و تانک دشمن، مغازه کفاشی را باز کردند. چند روز بعد، پدر اسماعیل بر بال آتش دشمن بار سفر بست و اسماعیل به جای پدر نشست. مدتی بعد، یکی از جاسوسهای دشمن به دست اسماعیل به هلاکت رسید، اما … .
مشخصات کتاب
ناشر
:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
زبان
:
فارسی
تیراژ
:
۱۱٠٠٠٠
نسخه
نوع چاپ
:
مشکی
تعداد صفحات
:
۵۴
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
اندازه کتاب
:
١٤.٥×٢١.٥
دیویی
:
٣ فا ٨
۶٢/
الف ۴۶۶ گ
۶٢/
الف ۴۶۶ گ