هستی

رمان نوجوان امروز

دسته : ادبیات
گروه سنی : ۱٧ تا ۱٨ سال به بالا
برگزیده : true
سال انتشار : ۱٣٩٨

"«هستي» دختر 12 ساله و پرشر و شوري است. او عاشق ژيمناستيك و فوتبال است و از عروسك و كارهاي دخترانه بيزار است. روزي بر اثر جنب‌وجوش فراوان دستش مي‌شكند و پدر كه در دريا روي نفتكش كار مي‌كند، از اينكه نتوانسته به سر كار برود و مجبور است هستي را به بيمارستان ببرد خشمگين است؛ اما به زودي خبر بمباران شدن نفتكش و آتش گرفتن آن را مي‌شنود و پدر و اهالي خانواده شكستن دست هستي را سبب خير دانسته و به او افتخار مي‌كنند

شرح کتاب

دستم شکسته بود .دست شکسته ام توی گچ بود و از گردنم آویزان . تازه ،درد هم میکرد .ولی جرئت جیک زدن نداشتم از ترس بابا. باباهم جیک نمی‌زد به جایش غلغل می‌کرد عینهو دیگ آب جوشی که آبش از کناره های درش بزند بیرون ،جیزجیز جوش می‌زد و راه می‌‎رفت.آن قدر عصبانی بود که اگر تمام نخلستان های آبادان و خرمشهر را هم به نامش می‌کردی ،خوشحال نمی‌شد .حتی اگر تمام کشتی ها ولنج های بندر را می‌دادی ،یا حتی ...

بیا دیگه دبار!

هرکس نمی‌دانست فکر می‌کرد اسم من ادبار است .اسمم ادبار نبود و می‌دانستم معنی اش خوب نیست .من هم یواش راه می‌رفتم ،چون می‌ترسیدم . می‌ترسیدم از پله ها بیفتم  و دوباره شر به پا شود .دلم نمیخواست باز بروم توی اتاق گچ و دکتر آن یکی دستم راهم گچ بگیرمد. بابا پایین پله ها ایستاد  و نگاهم کرد .آفتاب دم ظهر چشم هایش را تنگ کرده بود . عینک دودی اش را یادش رفته بود بیاورد .سفیدی تخم چشم هاش معلوم نبود ،ولی می‌دانستم چقدر از دیدنم برزخ است .همان طور که بدجور نگاهم می‌کرد ،

گفت :«بذار برسیم خونه ، بلالت می‌کنم !»

مشخصات کتاب
ناشر : کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
زبان : فارسی
قطع : رقعی
نوع چاپ : مشکی
تعداد صفحات : ٢۴۶
نوبت چاپ : هفتم
نوع جلد : نرم
شابک : ۴- ۶٢۴- ٣٩۱- ٩۶۴- ٩٧٨
ویراستار : شیوا حریری
دیویی : ٣ فا ٨
۶٢/
هـ ۵٢۶ ح

۱٣٨٩
ناظر هنری : هدی حدادی
مدت زمان اثر :