جوراب پشمی
پدرم کفاش تهی دستی بود که برای تأمین مخارج زندگی ما مجبور بود شبها هم تا دیر وقت در دکه اش بماند و کفشهای مردم را وصله پینه کند. وقتی او را می دیدم که با خستگی قدمهای سنگینش را در کوچه می کشد، از خدا می خواستم که کوچه تاریک و طولانی زندگی ما هر چه زودتر به آخر برسد… .
با این حال، زمستان را دوست داشتم، چون پدرم می گفت: اگر بارانهای زمستان نباشد، خشکسالی مزارع را از بین برده و کشاورزان فقیر می شوند. اما آن زمستان با زمستانهای پیش از آن فرق داشت و… .
مشخصات کتاب
ناشر
:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تصویرگر
:
هوشنگ محمدیان
زبان
:
فارسی
تیراژ
:
۱٧٠٠٠٠
نسخه
قطع
:
خشتی
نوع چاپ
:
رنگی
تعداد صفحات
:
٢٠
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
شابک
:
٠- ٠۶٧- ۴٣٢- ٩۶۴
اندازه کتاب
:
٢٢×٢٢
دیویی
:
دا
٣٠٠
ج ٣۵٩ خ
٣٠٠
ج ٣۵٩ خ