عشق و رنج و بلوط
رمان نوجوان امروز
این کتاب نخستین رمان نویسنده است که با نگاهی تازه و متفاوت به جنگ نگاشته شده است. در این اثر سعی نویسنده سعی کرده است رنجها و تلخیها و شیرینیهای کودکان در جنگ را با تکیه برخاطرات و اتفاقهای زندگی خود به مخاطب بازگو کند. محدوده زمانی داستان از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۸۲ با فوت شخصیت اصلی رمان (مادرم) است. زبان اثر ساده و صمیمی و متناسب با دنیای نوجوانان است و علاوه بر نوجوانان برای بزرگترها هم مناسب است و به نحوی سندی گویا بر رنجهای کودکان گیلان غرب در جنگ است.
«مادرم میگوید: «اگر زودتر خودمان را به جنگل بلوط نرسانیم در آتش میسوزیم.» باید از چاله بیرون برویم. زن نگاهمان میکند. یک زن مجروح با چهار تا بچه! یکی از آنها را به پشت میبندد. دوتا را هم بغل میگیرد. خون از بازویش بیرون میزند. یکی از بچهها زمین میگذارد. دوباره بغلش میکند.
یکی از بچههای زن جا میماند.دامن مادرش را میگیرد. مادر کودک بغلش را زمین میگذارد و بچه دومش را بر میدارد. کودکی که روی زمین است جیغ می کشد. چارهای نیست. باید از یکی از بچههایش چشم بپوشد. به زودی هواپیماها باز میگردند. کوچکترین بچهاش را جا میگذارد.»
آنچه در بالا آمده بود برشی از رمان نوجوان «عشق و رنج و بلوط» اثر رضا موزونی بود که از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
این رمان یک اثر در فضای دوران انقلاب و دفاع مقدس است که این نویسنده کرد زبان آن را خلق کرده و با نگاهی متفاوت به روایت این دوره پرداخته است.
این روایت که یک روایت غیر خطی است به روایتهای یکی از کودکان جنگزده میپردازد و مشاهدات او از شبح جنگ را برای خواننده نوجوان روایت میکند.
تا این لحظه نظری ثبت نشده است ، شما اولین نظر دهنده باشید.
۶٢/