یک دانه زیتون، یک دانه خرما
بسیار بودند بچههای شمال که چون سن و سال آنها اجازهی رفتن به جبههها را نمیداد، با کارهای دیگری سعی میکردند به بچههای جنوب کمک کنند. مازیار هم یکی از آنها بود که روزی سبدی از زیتون برای بچههای جنوب فرستاد. وقتی نامه ییکی از این بچهها به دستش رسید که به خاطر زیتونها از او تشکر کرده بود باورش نمیشد. دوستی و نامهنگاری آنها ادامه یافت تا آنگاه که زلزلهی شمال پیش آمد و …
مشخصات کتاب
ناشر
:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تصویرگر
:
پرویز حیدرزاده
زبان
:
فارسی
تیراژ
:
۱۱٠٠٠٠
نسخه
نوع چاپ
:
رنگی
تعداد صفحات
:
٢٨
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
شابک
:
۴ – ۰۳۴ – ۴۳۲ – ۹۶۴
اندازه کتاب
:
١٢×٢٠
دیویی
:
دا
٣٠٠
ی ٢۶۵ م
٣٠٠
ی ٢۶۵ م