قصه پنیرک (کردی)
چیروکی په نیرهک
"مادر پنیرک حالا دیگر خیلی خیلی ناراحت شده بود. با خودش گفت :" گفتم جای دور نرو، تنها نرو، رفت. حتما گربه او را گرفته و با خودش برده است." مادر پنیرک این فکر را کرد و زد زیر گریه. خواست به خانه اش برگردد که ناگهان صدایی شنید:"
شرح
کتاب
موش کوچولویی بود که سه بچه داشت. پنیرک از همه کوچکتر بود و از همه هم شیطانتر. یک شب مادر پنیرک متوجه شد که پنیرک در لانه نیست. بیرون رفت و همه جا را گشت، اما از پنیرک خبری نبود. با خود گفت که حتما گربه او را برده است و شروع کرد به گریه کردن. ناگهان صدایی شنید که می گوید:مادرجان،گریه نکن. من اینجا هستم. ناگهان مادر پنیرک زد زیر خنده. می دانید پنیرک کجا رفته بود؟
مشخصات کتاب
ناشر
:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
مترجم
:
مصطفی ایلخانیزاده
،
سیاوش مظلومیپور
زبان ترجمه
:
کردی
تیراژ
:
٣٠٠٠
صفحه
نوع چاپ
:
رنگی
تعداد صفحات
:
٣٢
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
شابک
:
۷ – ۳۷۱ – ۳۹۱ – ۹۶۴ – ۹۷۸
اندازه کتاب
:
۱۸×۱۸
دیویی
:
دا
۵٩٠
چ ۱۴۹ الف
۵٩٠
چ ۱۴۹ الف
ناظر هنری
:
مریم رحمتی آوینی
،
ابوالفضل همتی آهویی