خودنویسآبیوگُل سرخ
داستان نوجوانی را روایت میکند که با پیدا کردن اسکناسی در خیابان دچار یک درگیری درونی برای پیدا کردن صاحب این اسکناس و یا استفاده شخصی از آن میشود و این موضوع برای وی ماجراهایی را پدید میآورد.
احمد، پسر حاجی رضا، خواروبار فروش محله که کلاس ششم ابتدایی است، یک اسکناس دهتومانی روی زمین پیدا میکند. اسکناسی که برای زمان روایت داستان پول خیلی زیادی است. آنقدر که احمد باید سه ماه و ده روز پول توجیبیاش را جمع کند تا به ده تومان برسد. مثلاً فکر کنید بهاندازهی صد هزار تومان حالا، یا حتی بیشتر. آن قصهی مجید که دایی برایشان پول میفرستاد یادتان است؟ همانکه بیبی ده تومانی را با صد تومان اشتباه میکرد و آن ماجراها با بقال محل و دیگران پیش میآمد؟ این داستان همان حال و هوا را دارد، اما برعکس آن داستان، طنز نیست. احمد برای اینکه پول را به صاحبش برگرداند یا اینکه آن را خرج کند دچار یک درگیری درونی میشود و این موضوع برای او ماجراهایی را پیش میآورد.
خ٩٣٢ک ۶٢/ ٣فا٨