افسانههای ایرانی - جلد ۶
افسانههای پهلوانان، عیاران، رندان
افسانه های ایرانی موضوعی است که تاکنون کتابهای زیادی بالغ بر ۵۰۰ عنوان درباره آنها نوشته شده است. برخی از این افسانه ها در شهرهای مختلف و با روایتهای متفاوت و ویژه همان منطقه نقل می شود و همین روایتهای مختلف باعث تنوع کتابها در این زمینه شده است.
روایتهای مختلف افسانه ها در مناطق مختلف باعث شده است که مردم هر منطقه با روایت خود از آن افسانه ارتباط برقرار کنند.نویسنده در این مجموعه سعی کرده تمام روایتهای موجود از افسانه های ایرانی را تهیه کند و بر اساس آنها به یک روایت منسجم برسد که برای تمام فارسی زبانان قابل استفاده باشد.
نویسنده در این مجموعه افسانه های ایرانی را که بسیار متنوع و متکثر هستند گردآوری کرده و به گونه ای به نگارش درآوره که برای هر مخاطبی قابل فهم باشد.
در سرزمین ایران افسانه های زیادی روایت شده که گاه یک افسانه از قوم و شهری به قوم و شهر دیگر متفاوت است همچنین به زبان و لهجه خاص همان قوم روایت شده است که روایتهای هر قوم بیشتر برای همان قوم قابل درک است و واژگان و اصطلاحات آنها به گونه ای نیست که برای همه قابل فهم باشد.
سیبو و میو و پروانه:
سیبو یک پسر کوچولو است با لپهایی که مثل سیب سرخ است. میو یک گربه است با دمی پشمالو.
مادر سیبو میگوید: «میو از توی خواب سیبو آمدهاست.»
اما سیبو میگوید: «میو از روی دیوار آمدهاست.»
سیبو و میو با هم دوست هستند و هر روز با هم بازی میکنند.
یک روز سیبو و میو میخواستند توپ بازی کنند که میو یک پروانه دید. سیبو با پا توپ را زد و فریاد
کشید: «بیا، حالا نوبت توست.»...