تأثیر قصه‌های عامیانه از قصه‌های قرآنی

دسته : مذهبی
نویسنده :
برگزیده : true


قصه‌ها، اين سرمايه‌های کهن هميشه از ديرباز در زندگی بشر نقش‌آفرين بوده‌اند و از جايگاه ويژه‌ای برخوردار می‌باشند. اولين آشنايی انسان بدوی با کلام بود که در تصاوير و نقوش بر ديوار غارها، معنا می‌يافت و صبغه‌ای خاص می‌گرفت.

شرح مقاله

در گستره‌ی تمدن بشری، قصه‌ها درازترين يلدای کلام بودند که در فراز و فرود ثانيه‌ها از منزلت آنان کاسته نشد. قصه، قصص، اقاصيص و... که در واژگانی از زبان‌های بيگانه و آشنا هميشه مطرح بوده و مصداقی بر گِرد هم آمدن، جمع شدن، به دور هم نشستن و سراپا گوش دادن می‌باشد، مجموعه حوادثی است که در آن رخدادهای خارق‌العاده، زيبا، شيرين و سرگرم‌کننده مطرح می‌شود. اگر معترف باشيم که محور اصلی قصه‌ها بر حوادث خلق‌الساعه و آنی می‌باشد، به‌سادگیِ، ابتدايی و روايی بودن آن وقوف می‌يابيم. زيرا به جهت نقل روايی و ساختار روايی محاوره، زبان قصه اغلب به گفتاری عاميانه و محاوره‌ای عامه نزديک می‌شود. از اين‌رو آثاری که در آنها حوادث مبتنی بر روايت و اعمال خرق عادت مطرح می‌باشد، می‌تواند در رديف قصه قرار گيرد. قصه‌ها فزاينده‌ی تفکر بشری هستند که نه آفريدگانش شناسنامه‌ای دارند و نه تاريخ و تقويمی روشن که با آن بتوان سن قصه را دريافت. آن‌چه در اين پی‌جويی به‌دست می‌آيد، فرهنگ مردمی‌ است که قصه‌ها در آن نضج می‌يابند و به کمال می‌رسند. کودکان بزرگی را تجربه می‌کنند، بزرگ‌ترها پيری را و اين کودکانند که وارثان حرف‌های گذشتگان خويش می‌شوند.

قصه‌هايی که بدين‌طريق از بطن و متن جامعه نشأت می‌گيرد، سينه به سينه نقل می‌شود و نقش ارزشمندی را در تحکيم و توسيع بُن‌مايه‌های فرهنگی هر قوم و نژاد ايفا می‌کند. قصه‌ها گونه‌ای اصيل و ارزشمند در ادبيات به‌ويژه ادبيات شفاهی هستند. ادبياتی که سرايندگان، نويسندگان و راويان آن برآيندی از تخيل و انديشه‌ی خويش را در ستر زمان به گويش‌ها و لهجه‌های متفاوت سينه به سينه هم‌چون آينه‌ای تابان باز می‌تابانند و اسطوره‌های ملی و ميهنی را در تبيين قصه‌های ملی و حماسی می‌آفرينند و به عنوان ميراث فرهنگی هر جامعه، جايگاه ويژه‌ای را در شناخت ويژگی هر قوم و مليت به خود اختصاص می‌دهند.

قصه‌ها دارای اهداف مهمی می‌باشند که هر کدام به نحوی از انحاء در بالش فرهنگ، مذهب و خرد نقش مهمی را ايفا می‌کنند. اين اهداف در کسب کمالات و ارزش‌های انسانی و استعلای روحی و اخلاقی انسان‌ها نقش مهمی دارند. در واقع قصه‌ها که همواره بازتابی از ديدگاه‌های انسان نسبت به جهان هستی بوده، تاريخ گم‌شده‌ای هستند که آرزوهای ناکام مانده و شادی‌های منکوب و سرکوب شده را با تخيل و شيرينی روايت به شيوايی بيان می‌كنند و از اين حيث می‌تواند تألمات روحی و روانی انسان را در آن‌چه از دست داده، منتفی سازد. اين نگرش هماره در قالب يک شغل در ميان کسانی که شاغلين قصه‌گويی بودند، وجود داشت. آنها کسانی بودند که «بايد سر راه رهگذرها بنشينند و آيات و احاديث و اخبار گذشتگان را برای مردم بيان کنند.»   و در اين بين، سهم قصه‌های عاميانه بسيار گسترده است. زيرا اين نوع قصه‌ها، بخشی از ادبيات شفاهی است که نسل به نسل از گذشتگان به آيندگان رسيده است و شامل قصه‌هايی است که به زبان ساده و محاوره بيان می‌شود و به نام ادبيات عامه مورد توجه قرار می گيرد.

ادبيات مجموعه تظاهرات هنری هر قوم است که در قالب کلام ريخته می‌شود. بنابراين، ادبيات شفاهی عامه‌پسند، نوعی خلاقيت کلامی مردمی است که در قالب گفتار نمود می‌يابد و در طول زمان از طرق مختلف هم‌چون مهاجرت،آشنايی با اقوام، نقالی و... از سرزمينی به سرزمين ديگر منتقل می‌شود. اين اتفاق گاه در مسير تاريخی پيدا مي‌كند، مانند قصه‌های اسکندر، گرشاسب، پوريای ولی يا قصه‌های عاميانه‌ی برخاسته از متون کهن هم‌چون منطق‌الطير، شاهنامه، هزار و يک‌شب و... و گاه در مسير جغرافيايی طی طريق می‌نمايد مانند اکثر قصه‌های بومی محلی عاميانه‌ای که برگرفته از مونوگرافی منطقه‌ای خاص مثلاً شمال، جنوب و... می‌باشد. بنابراين زبان هر ملتی آيينه‌ی فرهنگ اوست و اگر کودکی ارزش زبانش را بازشناسد، در مسير آينده شناسايی تمام ابعاد فرهنگی برای او سهل و آسان خواهد بود.

بنابراين بايد به اين واقعيت معترف بود که هميشه چيزی از وجود ما، از گذشته وجود داشته که در رهگذر تاريخ نه تنها از بين نرفته و کم‌رنگ نشده، بلکه هميشه ساخته و پرداخته شده و هويتی خاص يافته است. همان حس و واقعيتی که استاد پورداوود بدان اشاره می‌کند و می‌گويد: «زندگی و طرز فکر ما، مانند نژاد و زبان دنباله‌ی زندگی، انديشه، نژاد و زبان مردمی است که نياکان در چند هزار سال پيش داشتند. سرمايه‌ای که در  زمان ذخيره شده و با بيانی شيرين در لهجه‌ها و گويش‌های گوناگون می‌توان آن را دريافت و با دست‌يازی بدان، فرهنگی غنی ساخت. از آن‌جايی که ادبيات شکل خاصی از هنر است و از راه دگرگونی در ساختار زبان عادی ايجاد می‌شود، مهم‌ترين هدف آن تأثير بر مخاطب است. در اين راستا آن‌چه باعث استغنای ادبيات شفاهی می‌شود، دين و تعاليم آسمانی است. در واقع کتب آسمانی در ترويج و توسيع فرهنگ الهی و ارزش‌های اخلاقی بی‌تأثير نيست. ارتباط ادبيات و فرهنگ با معارف دينی و مذهبی عميق و گسترده است و از قدمت زيادی برخوردار می‌باشد. در اوستا کتاب مقدس ايرانيان باستان به داستان‌های بی‌شماری اشاره شده که می‌توان به داستان کيومرث، جمشيد، تهمورث و... اشاره کرد.

هم‌چنين به کهن‌الگوهای اسطوره‌ای و اسماء قرآنی مانند داستان معروف ذوالقرنين که عده‌ای او را با اسکندر مقدونی، گاه با فريدون، پنجمين پادشاه پيشدادی و گاهی به قول ابولکلام محقق برجسته‌ی آسيا با کورش هخامنش خلط می‌کنند. با پيدايش دين اسلام شالوده و بُن‌مايه‌ی تفکرات اجتماعی و فرهنگی تحت تأثير فراوان کتاب آسمانی قرآن کريم قرار گرفت و با تأثيرپذيری از روح و جان کلام قرآن، شيوايی و بلاغتی نو يافت. اين همبستگی و پيوستگی در نظر بسياري از انديشمندان از جمله ژول مول، نيکلسون و... همواره بوده است.

در واقع نخستين موضوعی که توجه‌ی توده‌ی مسلمين را به خود جلب کرد و حرکت علمی مسلمين از آن آغاز شد، قرآن بود. ادوارد براون می‌گويد:«هرچه بيشتر به مطالعه‌ی قرآن می‌پردازم و هرچه بيشتر برای درک روح قرآن کوشش می‌کنم بيشتر متوجه‌ی قدر و منزلت آن می‌شوم.»


مشخصات مقاله
موضوع : تأثیر قصه‌های عامیانه از قصه‌های قرآنی
سال انتشار : ۱٣٨٧