پول هزار تومانی

زیر رده : داستان کوتاه
گونه : فانتزی
نویسنده : ماهک شکوهمند

داستان از زبان اسکناس پولی است که کارهای خیر انجام میدهد .

شرح داستان

پول هزار تومانی 

سلام من یک اسکناس هزار تومانی هستم . کمی چروک و پاره هستم ولی امروز خیلی خوشحالم چون من را به یک دختر کوچولو دادند. اومرا صاف کردو چسب زد و در کمد شیشه ای گذاشت این جا یک سکه ی 50 تومانی هم هست .

سکه ی 50 تومانی گفت : سلام خوش آمدی

گفتم : سلام ممنونم این دختر چه مهربان است

سکه گفت : اسمش ماهک است . عاشق پول جمع کردن است .

پرسیدم : چرا ؟گفت : نمی دانم اسکناس جمع می کند و آخر هر ماه لباس قشنگ می پوشد و با خوشحالی اسکناس ها را می برد شاید به جشن می رود .گفتم : تو را نمی برد؟

سکه گفت : نه من کیسه ی عید غدیرم ماهک من را دوست دارد مادرش گفته نباید من را خرج کند من برکت می آورم خلاصه ماهک هر روز یک اسکناس در کمد می گذاشت .آخر ماه شد ماهک لباس قرمز قشنگی پوشید گیره ی کفش دوزک به موهایش زد وهمه ی ما پول ها را در کیفش گذاشت وقتی بیرون آمدیم ، دیدیم جلوی یک ساختمان هستیم . ماهک گفت : اسکناس های خوبم این ساختمان پرورشگاه مژدهی است شما را می برم داخل با عموی که این جا پول ها را می گیرد بروید برای بچه های پرورشگاه خوراکی ، دفتر نقاشی ، مداد رنگی ، لباس ، کتاب و قرآن های کوچک بخرید تا دل بچه ها شاد شود . بعد ماهک دست مادرش را گرفت و همه با هم رفتیم داخل پرورشگاه .

ماهک شکوهمند  8 ساله -مرکز فرهنگی و هنری شماره1 رشت

مشخصات داستان
سال تولید : ۱٣٩۴
زبان : فارسی