تنها...

دسته : عاطفی
شاعر : نازنین رحمانی نژاد ، اززاهدان
قالب شعر : غزل

شعر



رفتی و دلم بی کس و تنهاست هنوز...

چشم و دل من پُر ز تمناست هنوز...


تصویرِ دل انگیز و قشنگِ رخِ تو...

از پنجره  خانه چه پیداست هنوز...


من مانده ام و یک قلم و دفترِ شعر...

اسمِ تو ردیفِ این غزلهاست هنوز...


اینقدر نکش سرمه به چشمانٍ سیاه

خود دیده ام آن چشم تو زیباست هنوز...


با اینکه تو رفته ای ولی باور کن

این خسته دلت، عاشق و شیداست هنوز...


در چشم تو  بی رحم شده این دل من

در مهر تو اندازه دریاست هنوز...


شد درد و جنون همدمِ هر روز و شبم...

چون قصه من ٬ قصه لیلاست هنوز...