لاله ی پابرهنه

شعر

 تقویم دل مرده ای بر روی میز

و من هم چون شمعی که حضورش

شعله ایست در خاکستر

به شوق دریا ابعاد رود را طی می کنم

به سان لاله ای پابرهنه

تا صدایم کنی من راهی ام

دیر آمده ام ای شاه عاشق

دیر آمده ام

با خاطراتی از تو قد کشیده ام

تو اما..

پنهان شده ای در خاک

خاک از تن تو آرامش می گیرد

تو گذشتی و با تو

همه ی آب های جهان از سرم گذشت

تو گذشتی و بعد از عبورت هنوز

در تار و پود روح معصوم من قدم میزنی

خانه ای شده ای در ویرانی

و من دل شکسته ای در این هیاهو

مرا مهمان آرامش میکنی یا ضامن آهو؟


سحر قابل اینچه برون/16 ساله/مرکز آق قلا

استان گلستان