اکبر رادی

دسته : نویسندگان
فعالیت : نویسنده ، نمایشنامه نویس

شرح بانک های اطلاعاتی

نمایشنامه ها:

روزنه آبی - افول- از پشت شیشه ها- ارثیه ی ایرانی _ صیادان - مرگ در پاییز - لبخند با شکوه آقای گیل- در مه بخوان- منجی در بح نمناک- پلکان- آهسته با گل سرخ - آمیز قلمدون - شب روی سنگفرش خیس - باغ شب نمای ما - شب بخیر جناب کنت و کاکتوس - تانگوی تخم مرغ داغ - خانمچه و مهتابی - 

ملودی شهر بارانی- پایین ، گذر سقاخانه- هاملت با سالاد فصل - آهنگ های شکلاتی 


دیگر آثار :

جاده (مجموعه داستان) - دستی از دور (مجموعه مقالات ) -بشنو از نی (گفت و گو) - مکالمات (گفت گو )- روی صحنه آبی( دوره آثار) - انسان ریخته (مجموعه مقالات)- انسان ریخته، نیمرخ شبرنگ در سپیده سوم(مجموعه مقاله)- شناخت نامه اکبر رادی- نامه های همشهری

اکبر رادی (زادهٔ ۱۰ مهر ۱۳۱۸ در رشت - درگذشت ۵ دی ۱۳۸۶ درتهران) نمایشنامه نویس و داستان نویس معاصر ایرانی بود.

. فرزند سوم بین شش برادر و خواهر بود. پدرش حسن و مادرش ام‌ّالبنین نام داشتند. چهار سالِ اول ابتدایی را در دبستان عنصری رشت گذراند. در سال ۱۳۲۹، به‌علت ورشکستگی پدر، که یک کارخانه‌ی کوچک قندریزی داشت، به‌همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. دو کلاس آخر ابتدایی را در دبستان صائب تهران گذراند و دوره‌ی متوسطه را در دبیرستان فرانسوی رازی در سال ۱۳۳۸ به پایان رساند. وی در همین سال وارد دانشگاه تهران شد و به تحصیل در رشته‌ی علوم اجتماعی پرداخت. بعداز اخذ مدرک کارشناسی، تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را در همان دانشگاه آغاز کرد، اما پس از مدتی آن را نیمه‌کاره گذاشت و پس از طی دوره‌ی تربیت معلم در سال ۱۳۴۱، به کارِ معلمی روی آورد.رادی شغل معلمی را از کلاس سوم دبستان مدرسه‌ی بامشاد و سپس ششم دبستان مدرسه‌ی شهرام در جنوب شهر تهران آغاز کرد و طی ۳۲ سال، به تدریس ادبیات در دبیرستان، ادبیات نمایشی انستیتو مربیان امور هنری، نمایش‌نامه نویسی مقطع کارشناسی دانشگاه تهران و نمایش‌نامه نویسی پیشرفتهٔ کارشناسی ارشد دانشگاه هنر تهران پرداخت. وی در سال ۱۳۷۳ بازنشسته شد. او در سال ۱۳۴۴ با یکی از هم‌درسانش به نام حمیده عنقا ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو پسر به نام‌های آریا و آرش است.


رادی در پنجم دی‌ماهِ ۱۳۸۶ پس از نیم قرن نوشتن بی وقفه درگذشت. او پیش از مرگ یادداشتی به بهرام بیضایی نوشته بود به نام «تو آن درخت روشنی» که در ویژه‌نامه‌ای دربارهٔ بیضایی در همان زمستان چاپ شد. روز مرگ رادی، که مصادف با تولّد بیضایی بود، بیضایی یادداشتی در سوگ نوشت و مرگ یار دیرینش را به بستگان و همسرش تسلیت گفت. در این یادداشت رادی را به «سرچشمه‌ای» مانند می‌کند و شکوهِ نوشته‌هایش را به «غرّش رودی . . . که از زیر سرانگشتان وی جاری بود».

مشخصات بانک های اطلاعاتی
جنسیت : مذکر