باغ مخفی
The Secret Garden
مری در هندوستان به دنیا آمده و پدر و مادرش را در اثر ابتلا به وبا از دست داده بود. چون سرپرستی نداشت او را به شوهر عمه اش "آقای کریون" در انگلستان سپرده بودند. عمه ی مری در هنگام زایمان پسرش "کالین" از دنیا رفته بود و کالین بیمار و رنجور را با دردهایش تنها گذاشته بود. کالین بداخلاق، لجباز،عصبی، بیمار و بستری در رختخواب بود و خودش و همه انتظار مرگش را داشتند. اما حضور مری در آنجا همه چیز را تغییر میدهد.
خانه آقاي كريون، كه در حومه شهر قرار دارد، داراي چند باغ است. يكي از آن باغها، باغي مخفي و اسرارآميز است و سالها كسي به آن وارد نشده است. روزي مري به طور اتفاقي كليد در اين باغ را پيدا ميكند. پيدا كردن كليد و آشنايي او با «مارتا»، خدمتكار شاد خانه، و «ديكون»، برادر خوش قلب مارتا، مجموعه حوادث بسيار زيبا و لطيفي را به وجود ميآورد.
بخشی از اثر:
خورشید روی سبزه ها و درخت های درهم تنیده ی "باغ مخفی" می تابید. این نامی بود که "مری" روی باغ گذاشته بود. این اسم را دوست داشت و وقتی بین دیوارهای قدیمی و زیبای آن تنها می گذشت و کسی نمی دانست او کجاست، بیشتر لذت می برد. تقریبا مثل دور بودن از دنیا بود و رفتن به یک جای افسانه ای. مری تصمیم گرفته بود راز وجود باغ مخفی را برای خود نگه دارد اما...
.
.
.
“من و تو خیلی به هم شبیه هستیم.”
این را بن ویتستاف به ماری گفت. و ادامه داد ” هر دوی ما از زیبایی بهره ای نبرده ایم و در عین حال، خیلی هم آدمهای ناخوشایندی هستیم.”
ماری بیچاره! هیچ کس او را نمیخواهد، هیچ کس دوستش ندارد. بعد از مرگ پدر و مادرش، او را از هندوستان، به خانه ی عمویش در یورکشایر فرستادند. آنجا یک خانه ی بزرگ قدیمیبود و شاید نزدیک به صدها اتاق داشت، اما درِ بیشتر آن اتاقها همیشه بسته و قفل بود.
ماری بدخُلق و بی حوصله و تنها است. هیچ کاری در طول روز وجود ندارد که انجامش دهد، و هیچ کس با او حرف نمیزند، مگر همان باغبان پیر، بن ویتستاف.
اما ماری کم کم چیزهایی را در مورد باغ اسرار آمیز میفهمد. درِ باغ قفل شده و مخفی است و کلید آن سالهاست که گم شده است. ده سالِ تمام است که هیچکس پایش را به آن باغ نگذاشته – به جز پرنده ی سینه سرخی که بر فراز دیوارها پرواز میکند. ماری پرنده را میبیند، و از اینکه کلید کجاست، حیرت زده میشود…
و سپس آن شب، صدای گریه ی عجیبی از هر کجای خانه به گوش میرسد. صدایی که شبیه به گریه ی یک بچه است …
۴/