دو تا خفن تابستان خود را چگونه گذراندند؟

نویسنده : مک بارنت
گروه سنی : ۱٠ تا ۱٨ سال به بالا
سال انتشار : ۱٣٩٧

مدرسه تعطیل شده و مایلز و نایلز به مخفیگاه جنگلی‌ که پر از کتاب و سرگرمی و بازی خود می‌روند. این دو پسر در جنگل های بیرون شهر مشغول خوشگذرانی هستند: بالا رفتن از درخت ها، منفجر کردن غارها و البته انجام شوخی های عجیب و غریب. اما زمانی که قلدری به نام جاش بارکین و دار و دسته اش، مایلز و نایلز را پیدا می کنند و قول می دهند که نابودشان کنند، این روزهای خوش تابستانی، تیره و تار می شوند.

شرح کتاب

بخشی از کتاب:

 آه، تابستون های یاونی ولی! خوش اومدین، خوش اومدین. گل های خودرویی رو که تو جنگل شکوفه داده ن، بو کنین! گاوها رو بو کنین؛ با لب های گرسنه شون دولا شده ن تا اون گل های خودرو رو از ساقه بکنن؛ بجون، قورت بدن و قی کنن؛ بالا و پایین، عقب و جلو، از دهن به شکم و دوباره به دهن، همینجوری چندین و چند ساعت؛ تا اینکه گلبرگ ها و مادگی ها و پرچم هاشون تجزیه بشن و نشخوار بشن و گاوها بالاخره هضمش می کنن. شرمنده! چندش آور بود. 

.

.


 ولی صبح زود همون روز، وقتی وسط جنگل داشتن در به در دنبال چندتا گل می گشتن که خودشون رو باهاشون استتار کنن، مایلز فکر کرده بود اگه یه تنوعی بده، باحال می شه. یه کم سفید. چند جور بنفش. واسه همین هم چندتا مریم گلی و تره ی کوهی و حتی چندتا والک چید. حالا که دمر خوابیده بود رو یه سطح بنفش و به سختی نفس می کشید و زیر آفتاب نیمروزی می پخت، داشت از کارش پشیمون می شد. 

.

.


 یه چیز تیره اون تو جا به جا شد و محکم خورد به فلز. اعضای گروهان پاپا دورش جمع شدن و خندیدن. یکیشون با یه چوب از لای میله ها بهش سیخونک زد. باز صدای جیغ اومد، یه کم هم پچ پچ و چندتا هم تق و توق ناشی از ترس. نایلز دستش رو گذاشت رو شونه ی دوستش. «چیه؟» «فکر کنم...» مایلز آروم گفت: «...فکر کنم سنجابه.» 


مشخصات کتاب
تیراژ : ۱٠٠٠ صفحه
قطع : رقعی
نوع چاپ : مشکی
تعداد صفحات : ٢۱٢
نوبت چاپ : پنجم
نوع جلد : نرم
شابک : ٩٧٨۶٠٠۴۶٢٢٢۶۴
دیویی : ٨٢٣
٩۱۴/
مدت زمان اثر :