آقای هزارپا و کفاش
آقای هزارپا میخواست عروسی کند. رفت و به کفاش گفت، برایش صدجفت کفش بدوزد.
کفاش پرسید، پس عروس چی؟
اما آقای هزارپا عروس نداشت. او دنبال عروس گشت. یکبار خانم میمون را انتخاب کرد و یکبار عنکبوت را...
اما آنها که نمیتوانستند با هم عروسی کنند... پس آقای هزارپا باید دنبال راهحل میگشت.
شرح
کتاب
یکی دو روز بعد دوباره آقای هزارپا پیش کفاش آمد و گفت: »نمیخواهم برای عروسم دو جفت کفش بدوزی.»
کفاش که هنوز کفش های خود هزارپا را می دوخت، پرسید: «چرا؟ باز هم عروسی به هم خورد؟»
آقای هزارپا گفت: «لاکپشت هم دوست داشت با من عروسی کند؛ ولی گفت، حالا زمستان است و من باید همه ی زمستان را بخوابم. بهار که شد با هم عروسی می کنیم.»
کفاش پرسید: «پس کفش بی کفش؟»...
مشخصات کتاب
ناشر
:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تصویرگر
:
امیر خجسته
زبان
:
فارسی
تیراژ
:
٨٠٠٠
صفحه
قطع
:
خشتی
نوع چاپ
:
رنگی
تعداد صفحات
:
٢٨
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
شابک
:
۶ ـ ٠۱۴۶ ـ ٠۱ ـ ۶٠٠ ـ ٩٧٨
ویراستار
:
شراره وظیفه شناس
اندازه کتاب
:
٢٢ * ٢٢
دیویی
:
دا
۵٩٠
آ ۶٣ ز
۵٩٠
آ ۶٣ ز
ناظر هنری
:
کوروش پارسانژاد
مدت زمان اثر
: