خداتسبیحی از گنجشک دارد

دسته : شعر
نویسنده : سیدحبیب نظاری
سال انتشار : ۱٣٩۱

در این اثر دوبیتی ها با لهجه ی گنجشک ها حرف می زنند.
هر دوبیتی شاعر یک دانه ی تسبیح است وشاعر تسبیحی از دوبیتی به دست گرفته است وذکر شاعرانه اش گنجشک است. گنجشک موتیف است و رشته ی آشکاری است که دانه های تسبیح شاعر را به هم متصل می کند.

شرح کتاب


تو که هر شب غزل می خوانی از من

نگاهت می شود بارانی از من

مترسک نیستم،گنجشک ها را

چرا بیهوده می ترسانی از من

***********

بگو گنجشک ها از من نترسند

از این یک تکه پیراهن نترسند

بگو کاری است زخم عشق،اما

برای عشق از مردن نترسند

***********

نه مثل یک دوبیتی از برم کرد

نه حتی لحظه ای هم باورم کرد

پری از بال یک گنجشک بودم

نسیم آورد و باران پرپرم کرد

***********

اگر زخم تنت پیراهنم بود

پر از رقصیدنت پیراهنم بود

من وتو هر دو یک گنجشک بودیم

اگر پیراهنت پیراهنم بود

***********

چرا شعری نخوانم ،سنگ باشم

فقط ساکت بمانم،سنگ باشم

نگاهم لهجه ی گنجشک دارد

چگونه می توانم سنگ باشم؟

***********

تو هم دیوانه ی گنجشک ها باش

پری بر شانه ی گنجشک ها باش

زمستان فصل ویرانی است،ای برف!

به فکر لانه ی گنجشک ها باش

***********

تمام زندگی را برتنم باش

گل گلدوزی پیراهنم باش

بمان مثل خودم گنجشک و یک عمر

طرفدار دوبیتی گفتنم باش

***********

مشخصات کتاب
تصویرگر : حمیده محبی
تیراژ : ۵٠٠٠ صفحه
نوع چاپ : رنگی
نوبت چاپ : اول