آفرین به آفتاب
کتاب حاضر شامل سیزده قطعه شعر برای کودکان است که در مضامین و مفاهیم متعدد کودکانه سروده شده است.
«بوی رنگ بهار» خاطرات کودکی با دوستان کلاس اول،
«مادربزرگ استکانها» یادی از وسایل قدیمی بهجا مانده از مادربزرگ،
«تمبر قارقار» دربارهی صندوق پست تهیه شده از کاغذهای باطله،
«سیب و زمین» وصف کشف نیوتن درباره جو زمین،
«بهار دوره گرد» شعری درباره فصل بهار و لحظهی تشکیل رنگینکمان،
«چهار فصل» اوصاف چهار فصل سال با زیباییهای آن،
«جوجههای برگ» لحظهی خزان برگها در پاییز،
«آرایشگاه پاییز» اوصاف زیباییهای فصل پاییز در زمان ریزش برگهای زرد و قهوهای همچون ریزش موی سر در هنگام آرایش،
«خاطرات بیات» یادی از همکلاسی دوران کودکی،
«ته ماندههای اسفند» فرا رسیدن فصل بهار و باقیماندهی ذغالهای سوخته در منقل از فصل سرد سال،
«کنار کودکیها» یادی از عروسکهای بهجا مانده از کودکی،
«در حیاط مدرسه» شعری از لحظات شاد در زنگ تفریح،
«آفرین به آفتاب» مدح و ستایش خورشید و گرما و نور عالم تابش.
شعر بوی زنگ بهار:
روزهایی که آرزو خانم
بهترین همکلاس مریم بود
مشقهای کلاس اول ما
قصههای امین و اکرم بود
روزهایی که همکلاسیها
شعر و لبخند پخش میکردند
بوی زنگ بهار میآمد
آب و آیینه پخش میکردند
سفرهی پارهی کتابم را
واژهی نان تازه پر میکرد
جیب پیراهن سفیدم را
دستهای مغازه پر میکرد!
باز مادربزرگ ثانیهها
ساعت هفت و نیم میخوابید
شنبهها صبح دیرمان میشد
خانم آفتاب میتابید
دوستان کلاس اول من
مریم و یاس و روشنک بودند
آشهای لذیذ میپختند
دخترانی که با نمک بودند
کاش از کیف کهنهی دیروز
بوی خوب کتاب میآمد
کاش زنگ علوم برمیگشت
کاش زنگ حساب میآمد
مثل آن روزهای رنگارنگ
بچهها! کیفتان پر از آهنگ
دفتر مشقتان پر از لبخند
زنگ تفریحتان طلایی رنگ