که مپرس!
اختران
این کتاب شرح سرگذشت و زندگی امام چهارم شیعیان، حضرت زینالعابدین (ع) و روایت مصائب جانگداز ایشان در واقعهی کربلا و حوادث پس از آن، تا زمان شهادتشان است.
آفتابِ داغ از یک سو و تبِ جانسوز از سویِ دیگر، تاب و توان از جوان گرفتهبود. جوان خسته بود. تشنه لب و دلشکسته بود. داغدیده بود. سوار بر اشتری بیجهاز. دست و پا در غُل و زنجیر و ادامهی زنجیر، آویخته از گردنُِ لاغرش. غُل و زنجیر، از آفتابِ تند و تیزِ دشت تَفتیده بودند. جوان لاغر و ضعیف بود. زار و بیمار بود. صورتی نحیف و رنجدیده داشت. رنجِ مَُصیبت و گرد و غبارِ اسارت و آثار بیماری؛ اما نتوانستهبود حالت زیبای صورت و نگاههای معصومانهاش را بپوشاند. روی پیشانیاش عرق نشستهبود. چشمهایش از عرق میسوخت. با اینهمه، گاه و بیگاه چشمها را به آرامی میگشود و با نگاههای غمگینش، دور و برش را جستوجو میکرد...
شابک دوره:
٧- ۴۶۵- ٣٩۱- ٩۶۴- ٩٧٨
٩۵/
ک ۱٣۶ الف