آمبر پری نارنجی
«ريچل» و «كريستي»، آمبر پري نارنجي را از صدف بزرگي بيرون ميآورند. دو پري به كمك دخترها با هم در ديگي كه زير درخت بيد قرار داشت رفتند تا از گزند ارواح خسته در امان باشند. «برترام» قورباغهي عينكي جادويي نيز مواظب آنها بود....
شرح
کتاب
رِیچِل واکِر با هیجان گفت: «چه روز قشنگی!» و به آسمان آبی نگاهی انداخت. او و دوستش کریستی تِیت در ساحل، روی ماسههای زردِ جزیرهی جادوی باران میدویدند. پدر و مادرهایشان، پشت سر آنها آرام آرام قدم میزدند.
کریستی گفت: «امروز یک روز جادویی است.»
دخترها به همدیگر لبخند زدند. آنها برای گذراندن تعطیلات به جزیره آمده بودند و خیلی زود فهمیدند که جزیره، جادویی را در خود پنهان کرده است.
مشخصات کتاب
تصویرگر
:
جورجی ریپر
مترجم
:
شادی دبیری
زبان ترجمه
:
فارسی
نوع چاپ
:
رنگی
تعداد صفحات
:
۶٢
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
شابک
:
٧- ٠٢- ۶٢٨٧ -۶٠٠ -٩٧٨
دیویی
:
٣٩٨
٢۱/
م د - آ
٢۱/
م د - آ