خروس گردو دزد
خروسی بود که از راه دزدی شکمش را سیر ممیکرد یک شب که چیزی برای خوردن نداشت به فکر دزدی از خانهی قاضی خسیس شهر افتاد. در مسیر به دوستانش رسید. آنها هم که از خروس آماده خواهتر بود بودند به دنبالش راه افتادند دم در خانهی قاضی تصمیم گرفتند که هر کدام در جایی نگهبانی بدهند تا خروس برایشان گردو بیاورد. خروس فرصت را غننیمت شمرد و شروع به خوردن گردوها کرد. دوستانش که دیدند سرشان کلاه رفته به سراغ خروس رفتند و با هم در گیر شدند و گردوها را به طرف هم پرتاب کردند. گردوها به خانهی همسایهها میافتادند آنها هم که فکر میکردند قاضی دست از خساست برداشته به جان او دعا میکردند ....
مشخصات فیلم و صوت
منبع قصه
:
کتاب خروس گردو دزد
مدت قصه گویی
:
۱۵-۱٠ دقیقه
فرمت فایل
:
صوتی و تصویری