عروسک چمچه گلین (دست ساز)
از عروسکهای استان آذربایجان غربی
پس از بررسی و کارشناسی موضوع نیاز کودکان به بازی با عروسک و تولید نمونههای مختلف در مرکز سرگرمیهای سازنده، با دستور مدیر عامل وقت به تمام مراکز کانون در سراسر کشور درخواست ساخت عروسک بومی و محلی آن شهر به کمک اعضای خود شد، که نتیجه آن حدود 250 عروسک بومی و محلی ایران است که به این مرکز ارسال گردد.
چمچه گلین، نام عروسکی نمادین از الهه آناهیتا است که در آذربایجان هنگام مراسم آیینی طلب باران به هنگام خشکسالی از آن استفاده میشد، که به نام این عروسک ((مراسم چمچه گلین)) نامیده میشود این آیین بعد از ساکن شدن مغول ها در ایران رواج یافته است.
چمچه گلین از دو واژه چمچه ( ملاقه یا قاشق بزرگ چوبی ) و گلین (عروس) ساخته شده است . این مراسم توسط بچهها اجرا میشده و کودکان نقش اساسی در اجرای آن داشتهاند . هنگامی که مدتی باران نمیبارید و احتمال خطر کم آبی، مزارع و باغات راتهدید میکرد ، شماری از خانواده ها جمع می شدند و بچه های خود را برای برگزاری مراسم ((چمچه گلین)) آماده میکردند . احتمالا صداقت و پاکی کودکان سبب حضورشان در این مراسم معنوی میشد. این مراسم با کار بچه ها شروع می شد . یکی از آنها ((چمچه)) یا قاشق بزرگ چوبی را در دست میگرفت . و بچه ها لباس عروسکی را که از قبل آماده کرده بودند به تن ((چمچه)) می پوشاندند و آن را ((چمچه گلین)) (عروس باران) مینامیدند.
ابزار مورد نیاز برای این مراسم عبارت است از :
یک قاشق بزرگ چوبی که به آن (( چمچه )) گفته میشود
فراهم نمودن و دوختن عروسکی پارچه ای
پس از اینکه عروسک آماده میشد، قسمت پهن چمچه را در لباس عروسک قرار داده و آن را به شیوهای خاص میدوختند تا چمچه از عروسک جدا نشود. سپس دسته چمچه را در اختیار کودکان قرارمیدادند تا مراسم را اجرا نمایند. یکی از بچه ها چمچه گلین را به دست گرفته و همراه بچههای دیگر در حالی که ترانه عروسی چمچه و تمنای باران را میخواند ، برای گرفتن هدیه به در خانه ها میرفت ، رئیس یا بزرگ آن خانه سطل یا ظرفی آب بر روی عروس چمچه میریخت و مقداری حبوبات ، مواد خوراکی یا پول به بچه ها میداد و در پایان ، بچه ها به کمک بزرگترها با موادی که جمعآوری کرده بودند آش نذری پخته و آن را میان خود و نیازمندان تقسیم میکردند.
نکته قابل توجه در چهرهسازی این عروسک این است که زنانی که با آن چهره عروسک را سوزندوزی میکردند، تلاش عمده خود را در زشت و عبوس نشان دادن عروسک به کار میبردند و این شاید نشان و نمادی از چهره عبوس و خشن خشکسالی بودهاست . بعضی از عروسک ها چشم و ابرو نداشته و ساده بودند در بعضی مواقع علاوه بر اهدا حبوبات و مواد خوراکی ،سنجاق نیز به عنوان هدیه به عروسک وصل میکردند و مردم و اهدا کنندگان نذری هم به همراه کودکان از درگاه خداوند باران طلب میکردند و از خدا میخواستند تا دوباره چشمه ها پر آب شوند و کشتزارها رنگ بگیرند و به بار آیند چرا که آب به عنوان ارزشمندترین آفریدههای پروردگار محسوب میشود. در فرهنگ شیعی آب یادآور کربلا و فداکاری حضرت ابوالفضل العباس (ع) است به مردم توصیه میشود آبی بنوشند و بر امام حسین (ع) سلام دهند و لعنت حق بر یزید روا دارند .
در این مراسم آیینی – معنوی که توسط کودکان انجام میگرفت گویی همه و همه، حتی خود کشتزارها، درختان، گندمزارها و رودها هم دست به دعا میشدند تا باران، این رحمت الهی، نازل شود و در بیشتر موارد نیز دعایشان مستجاب میشد و باران رحمت الهی شروع به باریدن میکرد و مردم نماز شکر به جا میآوردند .
اشعار چمچه گلین :
بچهها به همراه عروسک چمچه گلین به در خانه ها میرفتند و این اشعار را با صدای بلند همخوانی میکردند و برای دشتهای تشنه از خداوند طلب باران مینمودند .
چمچه گلین چم اوسته عروسک باران روی قاشق چوبی است
الله دان یاغیش ایسته از خدا باران بخواه
الیم قالوب خمیرده دستم توی خمیره
بیرجه قاشق سوایسته یک قاشق آب بخواه
چاخ داشی چاخماق داشی ای سنگ چخماق
یاندی اورکلر باشی دلهایمان از تشنگی سوخت
الله بیر یاغیش گوندر خدایا بارانی بفرست
ایسلادا داغی داشی تا کوه و بیابان را سیراب کند
هولودی آی هولودی هولودی آی هولودی ( فریاد شادی )
آلا داغین بولودی ای ابر کوه های سپید
الله بیر یاغیش گوندر خدایا بارانی بفرست
دیم لریمیز گورودی دیم هایمان خشکید
و به این ترتیب به خانه ها سرزده و با گرفتن هدایا ، آش نذری میپختند و با تقسیم آن ، به درگاه احدیت دعا میکردند. این مراسم امروز ، نیز در بعضی روستاهای آذربایجان رواج دارد و عروسک های آن نیز موجودند
نکته قابل توجه در ساخت این عروسک ، سادگی و ابتدایی بودن آن است که برای همه بچه ها امکان درست کردن آن فراهم است. با ابزارهای ساده و دور ریختنی می توان این عروسک را ساخت و همین علت باعث شدهاست که همه کودکان گذشته با آن همدم و همبازی شوند . ابزارهایی مانند تکه چوبهایی که از روی زمین پیدا میکردند ، با چند تکه پارچه کوچک به صورت خلاقانه به عروسکی با ارزش تبدیل میشد که علاوه بر تأمین و اجرای مراسم معنوی ، انیس و یاور بچههای روستا بود.
تاریخچهی این عروسک بنا به گفته اهالی محل ، مربوط به سالها پیش یعنی حدوداً به زمان پیامبران باز میگردد. شکل و صورت ظاهری عروسک در دورههای مختلف، به مرور تغییر کردهاست. در زمانهای قدیم سعی بر این بوده که به هر وسیلهای با این عروسک سر و صدا ایجاد کنند و در بعضی مواقع خود عروسک را به دیوار خانه ها میکوبیدند تا به این وسیله خداوند صدای عروسک را شنیده و باران نازل کند. رفته رفته ابزارهایی برای ایجاد سرو صدا در ساخت عروسک بهکار برده شد مانند قاشق و ملاقه، به این معنی که ملاقه خالیست و باید با آب باران پر شود. به طور خلاصه این عروسک حالت نمادین داشته و در ایام خشکسالی به کار میرفته و در زبان آذری به آن چمچه گلین میگفتند.
اندازه عروسک : ٣۵ سانتیمتر
تعداد عکاسی از نمونه عروسک : ٣ عدد
عکاس: امیر حسن سلامزاده