مهربان ترین یار زندگی

دسته : عاطفی
زیر رده : متن ادبی
گروه سنی : ۱٢ تا ۱۶ سال
نویسنده : تانیا ملکشاهی ، عضو نوجوان مرکز فرهنگی ، هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مهران، استان ایلام

در توصیف مهربان ترین یار زندگی

شرح داستان

آب/بابا.......نخستین واژه هایی بود که برای خلق آن ها معمار علم و ادب را در دستانم حس کردم و اولین کلمات زندگیم را بر هستی کاغذ به تصویر کشیدم چه لذت بخش بود فشردن تنه ظریف قلمم، چه قدر خوشحال میشدم هنگامی که قلمم را می نگریستم و حال که در دنیای اندیشه جایی برای شکوفایی پیدا کرده ام میخواهم در توصیف لطافت و بزرگی مهربانترین یار زندگیم متنی بنویسم.

چه آهنگ موزونی دارد صیقل قلم بر تکه کاغذی که در آن لحظه،شاید تمام دنیای نویسنده اش باشد نقش و نگاری که پیرایشگر اندیشه بر دنیای سفید کاغذ می کشد شاید سرآغازی باشد برای شکوفایی یک تفکر.در هر کلمه دنیایی نهفته است که قلم شاید زبانی برای بیان آن باشد و چه قدر رسا وعظیم است فریادهای یک نویسنده که در دل نوشته هایش نهفته است و قلم تنها کسی است که با تمام وجود آنها را میشنود.لالایی که قلم برای کلمه ها و جمله ها می خواند تا آن ها در دل کاغذ به خواب فرو روند را تنها کسی می شنود که بر بالهای آن نشسته و در آسمان تفکر به پرواز درآمده است.دست مهربان قلم که پیکره ی خشک کاغذ را نوازش می کند به آن نرمی ای می بخشد که در تار وپودش رخنه کرده و آرام آرام به دیبایی ابریشمین تبدیل می شود که گران بهاترین برات اهل قلم است.من اکنون به عنوان عضو کوچکی از اهالی قلم از یکایک افرادی که نوشته من را می خوانند درخواست دارم که اندکی به ساز قلم و رقص کلمه ها در کاغذ نگاهی بیفکنند.

مشخصات داستان
سال تولید : ۱٣٩٢