حروف الفبا
اتحاد
يك حرف بود كه تنها بود، او خيلي غمگين بود، اسم او حرف « ل» بود.......
شرح
داستان
يك حرف بود كه تنها بود، او خيلي غمگين بود، اسم او حرف « ل» بود. او به راه افتاد، داشت ميرفت كه به حرف « آ» رسيد. به « آ» گفت: بيا با هم دوست شويم. « آ» گفت: باشد، به هم وصل شدند و « لا» شدند، « لا» رفت و رفت تا به حرف « م» رسيد، « لا» گفت: بيا با هم دوست شويم « م» گفت: باشه و كنار « لا» نشست و شدند « لام»، لام رفت و رفت تا به « پ» رسيد، لام به « پ» گفت: بيا با هم دوست شويم « پ» گفت: باشه و به لام چسبيد و كلمه لامپ را درست كردند. ديگر آن چهار حرف تنها نيستند و دوستي آنها به ما روشنايي ميدهد.
علي ارجمند /گروه سنی ب
کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان _استان گلستان