وقتی همه چیز بهم ریخت
عبور از دیوار زمان
بازی بسیار هیجانی است.رئال مادرید و بارسلونا در حال بازی اند. بازی به جای حساسی رسیده است. طبق تشخیص داوران ..........
بازی بسیار هیجانی است.رئال مادرید و بارسلونا در حال بازی اند. بازی به جای حساسی رسیده است. طبق تشخیص داوران باید برنده با ضربه های پنالتی مشخص شود.شرکت های تبلیغاتی افرادی را که با لباس عروسکی هستند را به زمین فوتبال کشاندند . همه منتظر ضربات پنالتی هستند و تماشاگران در حال زدن به سر و کله ی همدیگر هستند. با زدن سوت رونالدو دور می گیرد تا که شوت بزند.که ناگهان! ... او دیگر کیست؟ چه لباس عجیبی بر تن دارد! وای چه میکند! رونالدو را زیر مشت و لگد می گیرد. شمشیرش را در می آورد و به سمت نیمار می رود!بعد به سمت خرس عروسکی کنار زمین چمن میدود! خبرنگارها با دوربین های در دستشان به سمت مرد مجهول الهویه دویدند. همه پرسیدند چه کار میکنی مرد؟ که ناگهان او گفت : من در حال مبارزه با دیو سپید بودم و باید چشمش را در می آوردم تا کیکاووس دوباره شاه نشود. همه پرسیدند اسم شما چیست؟ من رستم دستان هستم که کنون در خوان هفتم هستم.
ای وای دوباره ماشین زمان به دست فردوسی افتاد!!!
علی اکبر نوح جاه /13ساله
مرکزشماره 5 کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان اراک - استان مرکزی