پسر شجاع

زیر رده : داستان کوتاه
گونه : علمی-تخیلی
گروه سنی : ۱٢ تا ۱۶ سال

در یک جنگل سیاه و تاریک مادر و پسری با هم زندگی می کردند که پر از گل های وحشی سه پر و هشت پر بود. توی جنگل سیاه جادوگری پلید حکمرانی می کرد و هرکس از فرمان او سرپیچی می کرد او را زندانی می کرد و به اذیت و آزار و شکنجه حیوانات و انسان هایی که آنجا مشغول بودند می پرداخت .

شرح داستان

در یک جنگل سیاه و تاریک مادر و پسری با هم زندگی می کردند که پر از گل های وحشی سه پر و هشت پر بود. توی جنگل سیاه جادوگری پلید حکمرانی می کرد و هرکس از فرمان او سرپیچی می کرد او را زندانی می کرد و به اذیت و آزار و شکنجه حیوانات و انسان هایی  که آنجا مشغول بودند می پرداخت .

یک روز مادر و پسر در جنگل به دنبال غذا برای حیوانات می گشتند. که ناگهان جادوگر آنها را دید و مادر را با زور به همراه خود به قلعه برده و اورا زندانی کرد.

پسر برای آزادکردن مادر تصمیم گرفت که با جادوگر پلید بجنگد،برای همین سوار بر لاک پشت عظیم جنگل شد و به راه افتاد،به حوض آبی پر از خرچنگ و پشه رسید.

از خرچنگ ها مخفیگاه جادوگر را پرسید و آنها قلعه ی جادوگر را به او نشان دادند. تا این که بالاخره به قلعه ی جادوگر رسید که عقاب ها از قلعه محافظت می کردند.

پسر به آرامی و یواش یواش وارد قلعه شد داخل قلعه سماور بزرگی قل قل می جوشید و عقرب زیادی وجود داشت که سربازان جادوگر بودند.

پسر به جنگ با آنها رفت و آنها را شکست داد و مادرش را آزاد کرد و سوار بر لاک پشت عظیم شدند و به خانه باز گشتند.


 نسیم بدرخانی/گروه سنی ج/مرکز مجتمع ایلام

مشخصات داستان
سال انتشار : ۱٣٩۵