حساسیت آبکی
حساسیت آبکی
پاییز شروع شد
و دیدنی ها آغاز شد
باز هم ریزش برگ های طلایی
باز هم خانه تکانی درخت ها
باز هم غروب شاعرانه خورشید
و باز هم ، آب دماغم سرازیر می شود !
شوخی که نیست ! خنده هم ندارد ! حساسیت فصلی است ، شما را هم مریض نمی کند . برای همین است که پاییز برای هرکسی فصلی بهشتی باشد ، برای من یکی سر تا پا دردسر است !
به خاطر حساسیت مزحکم من در طول سال به دو شکل دیده می شوم :
شکل اول : مثل یک انسان عادی که در تمام نواحی و در تمام فصول ( به جز پاییز البته ) دیده می شود .
شکل دوم : کم و بیش مانند یک آدم فضایی ، البته از نوع قرمز و غیر اهلی اش ؛ که به شدت آب دماغش آویزان است ، صدایش شبیه خروس است و چشم ندارد !
و البته دکتر ها هم کاری از پیش نبردند و بالاخره ، سیصد و پنجاهمین دکتر ؛ در یک عصر پاییز عینکش را در آورد و با لحنی عجیب ، در حالی که از پنجره به درختان خیره شده بود گفت :(( فرزندم ، تنها را موجود برای درمان این است . . . . .
نفس نکش ! ))
مائده زاکری-انجمن طنز بندرعباس-15ساله