آدم فضایی در قصر پادشاه

دسته : اجتماعی
زیر رده : داستانک
گروه سنی : ٩ تا ۱٨ سال به بالا
نویسنده : رضا قپانچی –کودک- استان خوزستان

پادشاه با عصبانيت گفت:«من را بيدار كردي كه فقط همين را بگويي. الان دستور ميدهم تو را بكشند.»

شرح داستان

يك روز، در يك شهر دور افتاده، پادشاهي زندگي ميكرد. اين پادشاه هميشه دستور ميداد. مثلاً به خدمتكاران خود ميگفت: «برويد خانه را تميز كنيد. برويد حياط را بشوييد.» يك روز از روزها كه پادشاه خواب بود و خواب خوش ميديد يك آدم فضايي به پيش پادشاه آمد و او را بيدار كرد.

آدم فضايي به پادشاه گفت: «حالت چطور است؟ خوب هستي!» پادشاه به آدم فضايي گفت: «خوبم.» آدم فضايي گفت:«در فضا زندگي سخت است و روي زمين خيلي راحت است.»

پادشاه با عصبانيت گفت:«من را بيدار كردي كه فقط همين را بگويي. الان دستور ميدهم تو را بكشند.»

آدم فضايي گفت:«من فقط ميخواستم كه تو را راهنمايي كنم و بگويم روز تولدت مبارك باشد.»

پادشاه آنقدر دستور داده بود كه روز تولد خودش هم يادش رفته بود.

مشخصات داستان
سال انتشار : ۱٣٩٣