قسمت

زیر رده : خاطره نویسی
گونه : واقعی (رئال)
گروه سنی : ٨ تا ۱٠ سال
نویسنده : مهدیا اشراقی

سلام امام رضا،سلام امام خوبی ها ،منم مهدیا!
می دانی که چقدرعاشقت هستم وفقط توهستی که می دانی دردل من چه غوغایی است، دلم برای تو پر می زند،مثل اینکه قلبم جان گرفته ومی خواهدمانندیکی از کبوترهای حرمت به پرواز درآید،آنقدردلم می خواهد که قلب جان گرفته ام دور گنبدت چرخ بزند ومیان آسمانهای حرم هی پربزند وبلند بلند صدایت کند وبه شما بگوید: رضاجان!

شرح داستان

سلام امام رضا،سلام امام خوبی ها ،منم مهدیا!

می دانی که چقدرعاشقت هستم وفقط توهستی که می دانی دردل من چه غوغایی است، دلم برای تو پر می زند،مثل اینکه قلبم جان گرفته ومی خواهدمانندیکی از کبوترهای حرمت به پرواز درآید،آنقدردلم می خواهد که قلب جان گرفته ام دور گنبدت چرخ بزند ومیان آسمانهای حرم هی پربزند وبلند بلند صدایت کند وبه شما بگوید: رضاجان! عاشقتم، دوستت دارم ، توامیدقلب من هستی ،خیلی خیلی به خود می بالم که توامام من هستی کاش می شدیک روزی ازاین روزها قبول می کردی که بیایم حرم شما!آن وقت تو هم دستی دراز می کردی ونوازشی روی سرم می کشیدی وبه من می گفتی"خوب! مهدیا جان !من هم تورادوست دارم،همتی کن وپاشوبیا اینجا در حرمم وبعد من جواب بدهم، آخه نمی توانم! درس دارم. مدرسه می روم وتو هم بگویی، باشه جانم ! طلبیدن از من و....فقط توبیا ، توکه مثل کبوترهای حرمم سفید وپاک ومعصومی،مثل آب سقاخانه ام زلال وشفافی بایک دل بی ریا فقط بیا!

آن وقت است که من می گویم رضاجانم قسمت شود حتما می آیم، من که هرروز سوار بر،ابرخیال به آسمان حرمت سفر می کنم وسلام می دهم، اما توای روشنای قلبم باید بدانی حتی اگر قسمت هم نشودهیچ چیز حتی ذره ای از مهر ودوستی بین من وتو کم نمی شود؛

دوست دارت مهدیا

مهدیا اشراقی نوجوان 10 ساله از مرکز فرهنگی هنری کیان استان چهار محال و بختیاری است .

مشخصات داستان
سال انتشار : ۱٣٩٧
سال تولید : ۱٣٩٧
زبان : فارسی