قصه‌ی سارا

زیر رده : قصه
گونه : فانتزی
گروه سنی : ٩ تا ۱٢ سال
نویسنده : صابر عزیزی – کوک- استان آذربایجان غربی

شرح داستان

                در يكي از روستاهاي ايران، دختري به دنيا آمد كه اسم او را سارا گذاشتند. سارا وقتي كه پنج‌ساله شد مادرش را به علت بيماري‌كه داشت از دست داد. او خيلي احساس تنهايي مي‌كرد. هر روز پدرش كار مي‌كرد كه او جاي‌ خاليِ مادر را حس ‌نكند ولي او هرگز نمي‌توانست جاي مادرش را پُر كند. سارا هميشه به فكر مادرش بود كه مادرش زني خوش‌اخلاق و باايماني بود. تا اين‌كه خود را به جاي مادري گذاشت كه اگر روزي مادر شد، چه رفتاري با فرزندانش داشته باشد. او هر روز به سر خاك مادرش مي‌رفت و هميشه با خود مي‌گفت: « كه چرا من بايد از مهرِ مادري برخوردار نباشم. »

                تا اين‌كه سال‌هاي درازي گذشت تا سارا به سن بيست‌سالگي رسيد. پسري به نام رضا كه پسر خيلي باادب وخوب بود به خواستگاري سارا آمد. اول سارا قبول نكرد چون مي‌ترسيد كه پدرش تنها بماند. تا اين‌كه پدرش باهزاران زحمت او را توانست راضي كند. سارا وقتي عروس بود هنوز داغ دوري مادرش بر قلبش باقي بود كه به ياد روزي افتاد كه خود را جاي مادري گذاشته بود. سارا وقتي به سن بيست‌ويك‌سالگي رسيد، كودكي به دنيا آورد. سارا با كودكِ خود خيلي بازي مي‌كرد چون كه مي‌دانست مادرش هم با او بازي مي‌كرد. سارا از محبت‌هاي مادر خيلي استفاده نكرده بود چون در سن 5 سالگي مادرش را از دست داده بود. سارا تصميم‌گرفت كودك

خود را كه واحد نام داشت خوب‌ تربيت كند. وقتي كه واحد به سن 10سالگي رسيد آن‌قدر باهوش بود كه هيچ‌كس را در درس خواندن يا چيز ديگري مسخره نمي‌كرد حتي او كل قرآن را حفظ كرده بود چون كه مادرش به او در سن 4 سالگي ياد داده بود.

                از طرف رئيس‌جمهور به ديدن اين پسر پاك و تميز آمدند و به واحد گفتند: « تو براي بچه‌ها و جوانان و پيرمردها درس عبرت هستي.» واحد هم از آنها پذيرايي كرد و واحد هم از مادر خود خيلي راضي و خشنود شد كه به او قرآن و ادب را به ياد داده بود.

                مادر مهربونِ من چگونه مي‌توانم زحمت‌هاي كه بر من كشيده جبران كنم. مادر واحد هم گفت: « تو فقط خوش‌اخلاق و باايمان باش و به جز خدا هيچ‌ چيزي را نپرست. من فقط از تو همين را مي‌خواهم پسرم. »

                واحد هم تصميم گرفت همه‌ي كلام‌هايي را كه مادرش به او گفته است، تك تك انجام دهد.

                اين بود قصه‌ي مادرِ مهربانِ من.

مشخصات داستان
سال تولید : ۱٣٩۵