تلاطم رویا
احساس نوجوان از فرا رسیدن بهار
تلاطم رويا
در میان تلاطم رویا، بوی خوش بهار به مشام می رسد. بهار درراه است و در این حوالی قدم می زند و من به تماشای رویای او دعوت می شوم. بهار رضایت گل های زیبا ست که از تنفس عطر سرسبزی، جانی تازه می گیرند.بهار شکستن سکوت شالیزارهای افسرده است که جستجوگرخوشه های طلایی شالی هستند.بهاررقص پرستوهای عاشق است که حس قشنگ خوشبختی را در گوش مردم عاشق می سرایند. بهارتماشای چشم دخترکی است که از پشت شیشه ی بخار گرفته ی پنجره اش تجلی اعجاب را دعا می کندو با لبخند بی اندوه،تعبیر عاشقانه ی رویا را با وجودش می آمیزد. بهار سیاهی را به سکوتی ابدی فرا می خواند بهاردلم را می شویدو مرا تماشاگر احساس درخت های بیدار می سازد و چقدردلم عاشقانه خواهان وجود پاک بهار است. تا جوشش احساس مهربانی را به او هدیه کند.بهار روزنه ی امید را روی پوست چروکیده ی زمین می گشاید و غم را از وجود نازنینش می زداید.
♦ زهرا آجنگان
مرکزآستانه اشرفيه