امان از دل زینب
امان از دل زینب (س)
گویند غم زینب(س)سنگها میشکند، سنگ ها که نه کوهها میشکند ، غم شهادت برادرش حسین(ع) وعباس(ع) شهادت برادرزاده ها و یاران وفادار، درد اسارت و بیماری سجاد وبی تابی رباب و.....
از کجای مصیبت کربلا گویم شهادت هفتادو دوتن یا شکستن عمودخیمه اتش زدن ان یا به قل وزنجیر کشیدن سجاد(ع) بیمار یا سرگردانی یتیمان قافله حسین(ع) یا.....
تنها زینب (س) بود و زینب (س)
تنها او ماند دربرابر این مصیبت.....
قابل ستودن است این زینب(س) که درجواب یزید فرمود:جز زیبایی چیزی ندیدم
آری صحرای محشر جز زیبایی چیز دیگری نبود شهادت برای آنان سرتاسر زیبایی بود واین زیبایی و وصال را تنها
زینب(س)فهمید وبس...
و زینب جا ماند از این وصال زیبا ,او ماند و یک دنیا خستگی....
در این میان بی قرای هایه رقیه(س) سه ساله تمامی نداشت .دست به دست کودک چرخید اما آرام نگرفت نه عمه توانست اورا آرام کند نه سجاد(ع)نه رباب(س) و نه سکینه(س).
تنها وتنها یک چیز او را آرام کرد.....
و آن دیدن چهره دوباره پدر بود که آرامشی ابدی را به او هدیه داد.
و زینب (س) از همیشه آشفته تر شد وداغ دلش تازه تر....
برای قافله راه بسیار است و زینب را ادامه این راه میطلبد...
راهی پراز فراز و نشیب که صبری چندین برابر صبر ایوب میخواهد.
وتنها زینب (س) است که از پس این را بر میآید و
بس....