اکلیل

دسته : عاطفی
زیر رده : داستانک
گونه : فانتزی
گروه سنی : ۱٢ تا ۱۴ سال
نویسنده : حسین شامحمدی ، عضو کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان صالح آباد ، استان ایلام

وقتی اکلیل را روی دست هایم ریختم مانند چراغ هایی ریز نورانی بودند

شرح داستان

وقتی اکلیل را روی دست هایم ریختم مانند چراغ هایی ریز نورانی بودند که همه جای دست مرا نورانی کرده بود.وقتی از دور به دستام نگاه می کردم مثل شهری بزرگ و پرجمعیت بود که مردم آن در شب تمام چراغ هایش را روشن کرده بودند. وفتی که دستم را مشت می کردم و دوباره باز میکردم انگار در این شهر جشن بود و هر وقت که دستم را به طرف تاریکی می چرخاندم شهر تاریک می شد مثل اینکه در این شهر شخص مهمی مرده و همه به خاطر اوچراغ های خانه هایشان را خاموش کرده اند و سیاه پوشیده اند.

اکلیل های سبز رنگ در میان دانه های اکلیل های طلایی مانند مسجدهایی پرنور بودند که در این شهر قرار داشتند و آنقدر نورانی بودند که هیچ تاریکی نور آنها را کم نمی کرد.

مشخصات داستان
سال تولید : ۱٣٩۶
زبان : فارسی