کلاغ کاغذی

دسته : زیست محیطی
زیر رده : داستانک
گونه : فانتزی
گروه سنی : ٩ تا ۱٢ سال
نویسنده : محمد طبرستانی

کلاغ کاغذی از زندگی در شهر خسته شد. پر زد تا به جنگل برود. بین راه باران شدیدی شروع شد و کلاغ کاغذی را خیس کرد. اما بالاخره به جنگل رسید

شرح داستان

کلاغ کاغذی

یکی بود یکی نبود. یک کلاغ کاغذی بود. این کلاغ کاغذی سفیدِ سفید بود. برعکس کلاغ‌ های دیگر. این کلاغ توی شهر زندگی می ‌کرد؛ یک شهر خیلی آلوده. کلاغ سفید هر روز کثیف می ‌شد. چون سفید بود و هر وقت خودش را در آب می ‌شست تنش خیس و شل می‌ شد و مجبور بود یک ساعت در آفتاب بنشیند تا خشک شود.

کلاغ کاغذی از زندگی در شهر خسته شد. پر زد تا به جنگل برود. بین راه باران شدیدی شروع شد و کلاغ کاغذی را خیس کرد. اما بالاخره به جنگل رسید. در جنگل هم پس از چند روز تنش دوباره کثیف شد. رفت پیش جغد دانا و از او کمک خواست. جغد دانا گفت که پیش رنگ‌ فروش برود و از او بخواهد تا او را سیاه کند. کلاغ کاغذی باز به شهر و پیش رنگ‌ فروش رفت و خواسته ‌اش را به او گفت. رنگ‌ فروش هم کلاغ کاغذی را سیاه کرد. به این ترتیب کلاغ کاغذی دیگر کثیف نشد.

محمد طبرستانی، 11 ساله

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جویبار