کودکی که در خیابان است
حرم آقا
باز هم سوی تان پناه آورد، کودکی که غمش غم نان است
پشت برق نگاه معصومش ، قصه ی تلخ فقر پنهان است
.
.
.
شعر
باز هم سوی تان پناه آورد، کودکی که غمش غم نان است
پشت برق نگاه معصومش ، قصه ی تلخ فقر پنهان است
دستهایش پر از گل نرگس ، دردلش شور و بر لبش ذکر است
جسم او در میان عابر ها ، قلب او راهی خراسان است
کاش هر چار راه دلتنگی ، مقصدش مشهد الرضا باشد
کاش روزی ببیند این را که ، در حرم تا همیشه مهمان است
وقت آن می رسد که بنویسد ، چند خطی برای مولایش
تا که روزی طلب کنید آقا ، کودکی را که در خیابان است ........
ستاره رفیعیان. 16 سال
کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان مرکز انزلی 1_گیلان
مشخصات شعر
گونه شعری
:
شعر معیار و رسمی