فوتبال‌دستی

دسته : عاطفی
شاعر : سیده مبارکه هادی‌فر
گروه سنی : سال
قالب شعر : سپید

صدایی فریاد زد: «ایست؛ گل!»
این درد بود
در پسِ نگاه او
خاموش شد،

شعر

فوتبال‌دستی

زنگ خورد،

از دور، صدای سوتی رسید...

فریادها بر سرش آوار شد...

صدای تیک و تیک ساعت،

میان رژه ‌ی پاها.

هم‌ قدمِ پاهایش دوید...

این غم بود

که در پسِ زمینه ‌ی آبی‌رنگ

یکنواخت،

بی‌ صدا

همراهِ دوره ‌ی خاطره‌ها

فریاد زد... دوید

که ناگهان

صدایی فریاد زد: «ایست؛ گل!»

این درد بود

در پسِ نگاه او

خاموش شد،

آرزوی حرکتی

بی‌ شباهت به دسته‌ی کناری...

سیده مبارکه هادی‌فر،14ساله

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سیمرغ