ضرب المثل
آب از آسیاب افتادن کنایه از سکون و آرامش است وقتی که عوامل سر و صدا از بین رفته باشد.
شعر
یک کلاغ سیاه روی سیم
ظهر هی قار قار بی جا کرد
بعد بابا که داشت می خوابید
آمد و با کلاغ دعوا کرد
او پرید و به جای دیگر رفت
دل من واقعا برایش سوخت
ظهرِ هر روز می نشست آرام
چشم بر حوض آب ما می دوخت
عصر دیدم که باز برگشته
روی آنتن، صمیمی و ساده
با خودش گفته بود شاید او
آب از آسیاب افتاده
آب از آسیاب افتادن کنایه از سکون و آرامش است وقتی که عوامل سر و صدا از بین رفته باشد.