رنگین کمان روی تو
در لحظه ای که چشم خدا هم تو را ندید یک گله حرف در دهان صفحه می چرید
شعر
در لحظه ای که چشم خدا هم تو را ندید یک گله حرف در دهان صفحه می چرید
آبی ،سفید،سبز تو را بخش می کنم رنگین کمان روی تو را آسمان نچید
قسمت نشد مسافر بارانی ات شوم افکار من به صورت شعری تو را کشید
وقتی که دفترم به دست تو مچاله شد فریاد ها و بغض گلویم از آن چکید
حا لا که زندگی رمانی بی سرو ته است باعشق می شود برایش قصه ای تنید
عاشق بشو معاف شو سرباز روزگار آخر هزار و یک شب غم می شود سپید
اسامه جوشن / 15ساله
مرکز آبدانان - استان ایلام
مشخصات شعر
زبان
:
فارسی
سال انتشار
:
۱٣٩۵