سوار جاده ی نور

لحظه ها، لحظه های پر تشویش
انتظار، انتظارِ بی پایان
کی می آید سوار جاده ی نور؟
ای خدا! ای خدای خسته دلان!

شعر

لحظه ها، لحظه های پر تشویش
 انتظار، انتظارِ بی پایان
 کی می آید سوار جاده ی نور؟
 ای خدا! ای خدای خسته دلان!

کوچه های زمین چه تاریک است
 خبری از صدای پایش نیست
 قاصدک های خسته می گویند
 توی این جاده، جای پایش نیست

گرچه ای تک سوار جاده ی دور!
 بی نگاه تو غرق پاییزیم
 وقتی از قله ها فرود آیی
 پیش پایت شکوفه می ریزیم