حضرت رقیَه(س)
دَر کوچک
شام بود وآفتاب رفته بود .
حلقه زد
خیلی از فرشتگان به دور تو
ناگهان توبودی وغمی شگفت
..........
شعر
شام بود وآفتاب رفته بود .
حلقه زد
خیلی از فرشتگان به دور تو
ناگهان توبودی وغمی شگفت
ناگهان تو بودی و غم حسین (ع)
چون حریر ، دختری
روی دست های تو به خواب رفته بود
ماه می گریست
توصبور و پرشکوه
با زمین سوگوار، گرم گفت و گو
....
...
...
ناگهان زمین صدف شد و
دٌرّ کوچک برادرتو را گرفت .
سودابه امینی
مشخصات شعر
گونه شعری
:
شعر معیار و رسمی