به همین سادگی
آهاي... اي زخم آوازهاي بومي
هيچ نی لبکی
تركهي لبهاي بستهات نشد
با زنان دِه من عجين شو
شعر
روستا هميشه ساده نيست
گاهي پيچيدگي نسخهي نسيم
اينجا
بوي زخم گردباد ميدهد
زنان دِه من
تخم سادگي ميكارند
پيچك درو ميكنند
و مردها
كوتاهتر ميسازند
پرچين همسايه را
از خانههاي سر خورده...
نه، انگار چيزي شبيه ما نيست
ناني كه كوزه ميزايد
بر شانههاي دخترك
و آبهاي آويزان از تنور...
آهاي... اي زخم آوازهاي بومي
هيچ نی لبکی
تركهي لبهاي بستهات نشد
با زنان دِه من عجين شو
بيا سادگي كن
كه پيچكها هنوز...